2777
2789
عنوان

میشه راهنمایی کنید.نامزد داداشم

1004 بازدید | 15 پست

داداشم ۳۱ سالشه مهندس کامپیوتر از اون باسوادا ولی بیکار شغل دولتی نداره همه جا کارمیکنه خر حمالی. و حقوق اندک.  از لحاظ ظاهر خیلی خوشتیپ و بر رو داره.  پدرم خونه دو طبقه با متراژ بالا داره یه طبقه ش برا داداشمه و ماشین سواری و بیشتر جهاز یخچال ساید و اجاق گاز تلویزیون و فرش خریده. طلا هم گردنبند و یه جفت گوشواره سنگین اینا رو خودش خریده اینا امتیاز  داداشمه. سه ماه پیش رفتیم براش خواستگاری دختره قد کوتاه و سبزه غلیظ و دانشجو دانشگاه آزاد بود جلسات خواستگاری دختره خیلی باشخصیت و متین بود داداشم گفت ظاهر برام مهم نیست قبولش کرد بصورت رسمی و با خونواده رفتن جلو آزمایش خون دادن شیرینی آزمایش خون یه تکه طلا براش بردیم. اونا اولش گفتن ما توقع نداریم هر جور خودتون تصمیم بگیرید. ما هم تصمیمون این بود یه عقد ساده بگیرن وام ازدواجشون بگیرن یه جشن ساده در حد ۵۰۰ نفر دعوت کن زندگیشون شروع کنند. ولی توی این سه ماه دختره خودشو نشون داد توقع داشت جشن نامزدی توی تالار بگیریم. میگه من این طلا که از قبل گرفتی دوست ندارم گردنبند ۶۰ گرمی ست با نمی‌دونم با دستبند برام بگیرید هر روز بره کافه قلیون بکشه. چند بار بهش تذکر داده برا پوشش اصلا هیچ توجه نمیکنه هیچ ترسی نداره بسیار غده. و بسیار بی‌تربیت بهش میگه این کار نکن چند بار تکرار می‌کنه انگار نمی‌فهمه بعد گریه می‌کنه میگه تو منو بیشتر دوست داری یا ماشینتو. یا زنگ میزنه به داداشم توی جمع خونوادگیشون گوشی رو میزاره رو ایفن میگه بگو دوستم داری خیلی رفتار های جنون آمیز دیگه داره با این که میدونه درآمد داداشم پایین توی این دو سه ماه نزدیک به ۱۵ میلیون خرج تراشیده بدون دسته گل خواستگاری خانم گل آفتاب گردون شاخه ای صد هزار. تومن سفارش داده شده بود سه میلیون تومن و یه دستبند طلا ۱۲ میلیون گرفته براش.  داداشم خیلی وقته دو دل شده بود تا دو روز پیش دستش زخم شده بود زنگ زد کلی سر و صدا راه انداخت که تو احوال نمیپرسی منو دکتر نبردی سراغمو نگرفتی  خدا حافظ برا همیشه.  فقط میخاست ناز کنه. منم تشویقش کردم گفتم دیگه حق نداری بهش زنگ بزنی بهترین فرصت تمومش کنی 

نام مستعار حذف شود

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اینم بگم  ما می‌خواستیم دختره رو برا شب یلدا با خونوادش و فک و فامیلش دعوت کنیم.  اینقد دختره پرو بود. توی این اوضاع گرونی می‌گفت. طلا چی میخاید برام بیارید.  ما قصدمون بود واقعا یه ربع سکه بهش بدیم چون پرو بازی در میاره. کنسل کردم یه تکه ظرف گرفتم گفتم اینو بهش بدید. حالا دختره خودش از لحاظ مالی. خیلی خیلی ضعیف تر از مایه.  پدرش پارسال کرونا کشت.  الان نمی‌دونم کار درستی کردم. گفتم بهمش بزن یا نه  عذاب وجدان دارم.  میگم نفرین می‌کنه اهش. پشت سر مونه  بخدا از هیچ لحاظی به ما نمیخورن اونا اهل عشق و حال  هیچی براشون مهم نیس. هر چی که فقط خوششون باشه ولی ما همه زحمت کش و با تلاش و زحمت خودمون جایی رسیدم. 

نام مستعار حذف شود

آره تموم کردن عاقلانه تره😳

اخه ما تعجب میکنیم. نه به اون غد بازیش. نه زنگ میزنه التماس و گریه گوه خوردم ببخشید. هر چی تو بگی. دقیقا ما میگیم این حالا فهمیده با شرایط ما کنار میاد. دو روز نمی‌گذره فراموش می‌کنه 

نام مستعار حذف شود

نامزدی دوران شناخته دیگه هنوز عقد نیستن عاقلانه تصمصیم بگیرید 

خیلی ها رو واسطه کرده.  دایی های دختره.  داماداشون. و مادر دختره هر لحظه زنگ میزنن.  واقعا ما خودمون خجالت می‌کشیم. نمیدونیم. چیکار کنیم.  میگیم دختره گناه داره ولی واقعا شرایط به ما نمیخوره.  مطمینم. میرن محل کار حضوری دادشمو. توی تنگنا قرار. میدن خیلی از این لحاظ زرنگن. نمیدونیم چطوری از دستشون فرار کنیم 

نام مستعار حذف شود

[QUOTE=265190768]فقط اونجایی که زدی سبز غلیظ😂😂😂😂 داداشت کاشالا به سن بلوغ عقلی و فکری رسیده خودش باید تصمیم ب ...[/QUO آره سبزه داریم تا سبزه.  درصد سبزه. رو بفهمید. دیگه سیاه 

نام مستعار حذف شود

[QUOTE=265192286]دیگه باهاش سنگاتونو وا بکنید [/QUچون یه نسبت فامیلی داریم.  البته دور.   خونواده من خیلی شناخته شده ن تو شهرمون.  هیچ کدوم. شأن و شخصیتشون اجازه نمیده.  بخان دخالت کنن کل تصمیم گذاشتن بعهده داداشم. گفتم فقط این نه تغاری خونه کار دولتی نداره دستش تنگه.  اینم بگم هیچ هر کی متاهل شد دیگه کسی کارش نداره فردا اگه نتونست. از عهده قر و فر این خانم بر نیاد کسی نیست کمکش کنه.  خدا نکنه تو خونه ما مشکل زن و شوهری باشه همه فرار میکنن هیچ کس خودشو دخالت نمیده  بر خلاف خونواده های شوهرمون.  یا همین دختره هزار نفر زنگ زده واسطه شده 

نام مستعار حذف شود

سلام دوستان 🤍


اول از همه دروغ نگفه باشم بخاطر مشکلی که دارم وارد این سایت شدم چون خیلی وقته اصلا هیچی نمیتونه خوشحالم کنه.


من یه دختره 18سالم که کرج بدنیا اومدم و یه ساله با یه پسر کرمانشاهی ازدواج کردم ک خیلی تفاوت بین ما هست از همه نظر حتی بعضی وقتا بخاطر آشنا نبودنمون ب خانواده ها توهین میشه دعوا را میوفته ولی حل نمیشه .


شیش ماهه اول همه چی بین ما خوب بود تا حدودی تا اینکه خونه خریدیمو و ماشینمون و فروختیم از روز فروش ماشینمون حال همسرم اصلا اوکی نبود و هنوزم نیس بخاطر حرف مادر شوهرم خونه ی گرون گرفتیم و رفتیم زیر قسط اونم 15میلیون .بعد از شیش ماه مجبور شدم باهاش کار کنم داخل شرکت ک بعد از دوماه کارم زیاد بود و سنن کم فشار زیادی ب کمر و پاهام اومد و ول کردم از اون روز دعوا های من و همسرم شروع شد که چرا گفتی میام سر کار و ول کردی نیومدی؟چجوری باید تو این بی پولی عروسی بگیرم ؟چجوری جهاز جور کنم ؟


اینم بگم این مادر شوهرم و پسرش خیلی زرنگن قرار بود عروسی بگیرن گفتن یه جشن کوچیک مناسبتا انگار ن انگار تازه عروسم دریغ از یه کادو که می‌دونه ولی میگه ما رسم نداریم کلن همه چی و با خنده و شوخی ب نفع خودشون تموم میکنم خلاصه من نرفتم و الان بیست بار بیشتره که سره ‌‌همینموضوع یا سره خانواده ها دعوامون میشه و چه داخل خونه چه داخل بازاری جایی باشیم کتک می‌خورم جلو همه غرور نبود برام نذاشتم مادرم بفهمه حتی جلو مادر شوهرمم کتک خوردم و پشت پسرش در اومد و گفت خاک تو سر من که عروس آوردم پسرم و اذیت کنه 


به هر حال کوتاه اومدم و ب حرفش گوش کردم ب مادرم چیزی نگفتم چون می‌دونم بگم ولم می‌کنه می‌ره و منم چون باهاش رابطه داشتم دیگه دختر نیستم و خانوادم می‌فهمن .


خیلی همسرم و دوست دارم بیشتر خانوادم ولی بهشون توهین می‌کنه و ایراد میگیره و دسته بزن و فروش اذیتم می‌کنه بخاطر اینکه قهر نکنه دو ماهه ب مادرم دروغ گفتم ک میرم سر کار و اومدم خ.نه ی مادرش زندگی میکنم گفته اگه بری خودم و میکشم و فلان 


ببخشید یادم رفت بگم موقع دعوا ک میشه یه شیشه ای چیزی میزنع تو سر خودش هزار بار شیشه شکونده همه ی همسایه های مادر شوهرم خبر دارن ما دعوا میکنیم


یه خواهش دارم ازتون تورو خدا بگین من چیکار کنم دیگه تحمل این همه اذیت و ندارم من تجربه ندارم کمک کنید 😭😥


ببخشید که طولانی‌ شد . 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز