منم دوست ندارم خاندان شوهر بیان خونمون چون راهمون دور هم هست بیان چندروز میمونن منم شاغلم هی باید به تمیزی فکر کنم به غذا فکر کنم فردا پشت سرم حرف نزنن شبا زود میخوابم ولی وقتی اونا هستن نمیتونم شب زود بخوابم صبح هم ساعت 5.5 باید از خواب بیدار بشم اونا هم اصلا درک نمیکنن هیچ کمکی هم نمیکنن ولی خانواده یا فامیل خودم بیان باهاشون خودمونی هستم خودشون غذا درست میکنن تمیز میکنن جارو میکشن