نمیدونم این چه اخلاقی من دارم چرا حوصله مهمونی دادن ندارم جایی هم نمیرم ولی فامیلای شوهرم میان
من از ظرف شستن بدم میاد
همه کی رو بچین رو میز ،، نهایت ۲ باز چایی میخوای بیاری دیگه
منم اینجوریم ولی من بیشترش بخاطر بچه هامه که بریز بپاش میکنن جلو مهمون و نمیزارن درست حسابی برسم به مهمون
مهمونه خر است
خداروشکر ما رفت و امدمون کم شده راحت شدیییم
منم متنفرم
پذیرایی مهمون تو خونه ما با همسرم هست
متنفرم خانوم ها هی خم و راست بشن
من آماده میکنم میگذارم روی اوپن به همسرم یک اشاره میکنم ببرن واسه پذیرایی
منم با بچه کوچیک خیلیییی سخته....پنج شنبه از صبح مشغول تمیز کاری بودم بعدم داشتم ناهار درست می کردم یهو مادر شوهرم سر ظهر بدون اطلاع اومد مجبور شدم بگم ناهار بیان....از موندن شون ناراحت نیستم اما از اینکه مهمون سر زده بیاد حتی نزدیک ترین آدم ناراحت میشم و اینکه چون از صبح مشغول کار خونه بودم خیلی بهم ریخته بودم میخواستم برم حموم دلم نمی‌خواست اون جوری من و ببینه
من با دوستام دورهمی زنونه داریم،فقط اینو دوست دارم
وگرنه مهمونی شام و ناهار خونوادگی اینا رو اصلا
فقط خونه مامانم رو دوست دارم که برم،دیگه حوصله فامیل ندارم، چه برم،چه بیان
ولی خب نمیشه دیگه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
38 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
