منو خیلی دوست داره منم اونو اما بهم معرفی شدیدم من دیروز خیلی راجب تالار عقد و فیلمبردارو خرید حرف زدم باهاش همه رو قبول کرد از شب یلدام که چی میخوان برام بیارن حرف زدم که گفت نمیدونه رسمشونو ولی کلا انگار ازم بدش اومد تو خودش حتما گفته چه پول دوسته اشتباه کردم زیاد راجب خرید اینا حرف زدم انگار ندید بدیدم بعدشم که اول گفت جمعه بریم بیرون چون صیغه ایم گفتم الکی بگم داریم میریم اتلیه ببیمیمبه بابام تا بزاره بریم گفت عه درووووغ چون گفته بود دروغ نگیم بهم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
یه صلوات برای سلامتی و عاقبت بخیری دخترکم میفرستی ؟ تخصص عالی در زمینه گذشتن از موقیت ها ی مختلف زندگی و گفتن جمله واااای خدایا من چرا اینقد خر بودموامروز به تاریخ ۱۶/آذر/۱۴۰۲ بی بی چک من مثبت شد و نی نی ناخواسته اومد تو دل من.مامانم من خیلی خوشحالم ولی بابا زیاد راضی نیست و اخم تخم کرده ولی من از همون ثانیه عاشقت شدم.بخاطر بیماریم استرس مریض شدنتو دارم ولی تورو سپردم به حضرت زهرا و از خدا میخام زیر بیرق ائمه نگه دارت باشه عزیزکم.خدایا شکرت..خب خب انگار بابا فندقو قبول کرده بلاخره🫡😂و داره کم کم باورش میشه پدر شده...امروز ینی ۸ بهمن من فهمیدم فندق یه دختر چادر زریه🥺🥹و من همونجا روی عکس سیاه سفید مانیتور گل سرا و دامن چین چینشو تصور کردم و از ذوق مردم براش ولی طبق پیش بینیم بابای دختری اصلااا خوشحال نشد و یک روز کاااامل رفت توی قیافه..میدونم عاشقش میشه حتی بیتشر از من و مادر خودش ولی خب...امروز ینی۲۷مهر نورجهان من ،دخترک شیرین و عزیزم دوماه و چند روزشه و شده همه ی زندگی منو باباش🥹 خدایا شکرت خودت نگه دارش باش و حفظش کن برامون