یه بنده خدا بیست و خورده ای سال پیش یه دختری رو می خواسته که متین سنگین موفق و خانواده خوبی بودن
زنه جواب رد می ده
مرده هم از لجاظ موقعیت اجتماعی و هرچیز دیگه ای واقعا عالی بوده و موفق
از نظر اخلاق و اعتقادی هم همین طور
حالا بعد از بیست و خورده ای سال دختر اون خانوم را برای پسرش خواستگاری کرده
پسره سال اخر پزشکیه
پدر مادر دختره بدون اینکه بهش بگن ردش کردن
و دختره ناراحته که همچین موقعیتی از دست داده چون خانوادش از هر لحاظ کامل بودن و خیلی عالی