من هفده هفته باردارم با خانواده شوهرم اصلا روابط خوبی ندارم یعنی بعد یه دعوای حسابی با مادرشوهرم و دوتا خواهرشوهرام قطع رابطه کردیم اما همسرم با پدر مادرش در ارتباطه...پدرشوهرم خیلی بددهنه و ادمای نرمالی نیستن منم تصمیم گرفتم اصلن باهاشون رابطه نداشته باشم بخاطر ارامش خودم ولی شوهرم را محدود نکردم...سونو انتی ک رفتیم با شوهرم جنسیت را ک پرسیدیم گفت احتمال ضعیف پسره،واسه چند تا پیج تواینستا هم فرستادم اوناهم گفتن پسره شوهرم هم بدون اطلاع من ب پدر مادرش گفته بچمون پسره ما فامیل هم هستیم اوناهم به همه گفتن و چندتاازفامیل هم پیام تبریک فرستادن و...که باشوهرم یه دعوای حسابی کردم ک چرا گفته...حالا چند روز دبگه بایدبرم سونو و خیلی میترسم ک واقعا پسرنباشه ن بخاطر جنسیت..حس میکنم اگ بفهمن دختره مثلا فک کنن دروغ گفتم وازاین حرفا و حس میکنم ابروم میره میشه لطفا تجربه ای دارین کمکم کنین
مهم نیس امکان خطا زیاده حتی تو ماه ۸ هم‌ممکنه جسیت و یهو سنو چیز دیگه تشخیص بده
اشکال نداره بگید تشخیص دکتر اول اشتباه بوده..اینقد از این اشتباها پیش میاد
اصلا مسئله مهمی نیست که بخوایین الان که باردارین فکرتونو بهش مشغول کنین همیشه درصد خطا هست ...حرف دیگران و طرز تفکرشون نباید واستون اونقدر مهم باشه که روی روح وروان و زندگیتون تاثیر بذاره الان همینجوری هم تودوران بارداری بدلیل تغییرات هورمونی ممکنه افکار و احساسات ضدونقیض زیادی پیدا کنید واین طبیعیه الان تمام تمرکزتون رو بذارین واسه بالابردن آگاهی مادرانه و آمادگی واسه ورود نی نی نازنینتون ...به افکارتون هم خیلی توجه نکنید وجدی نگیرید
فکرم همینجوریش هم خیلی درگیره مادرشوهرم و پدرشوهرم قبل اینکه باردار شم تویه دعوای ساده کلی ناسزا ب خودم و خانوادم گفتن بعد یک ماه پدرشوهرم اومد خونم مثلا واسه عذر خواهی اما انگار چیزی نشده...اما مادر شوهرم اصلا ازاون روز حتی بعد اینکه فهمیدباردارم یه زنگم نزد...کل درگیری فکریم اینه اگ تا اخر بارداری اصلن زنگ نزنه و خونم نیاد و بعد زایمانم بخاد بیاد باید چه رفتاری داشته باشم بااینکه دلم خیلی خیلی خونه ازشون و تااخرعمرم بدی شونا فراموش نمیکنم
عزیزم متوجه ام 🥺 شما کار خاصی قرار نیست انجام بدین عزیزم ما قرار نیست که همه رو دوست داشته باشیم و عاشق همه باشیم مخصوصا افرادی که باهاشون مشکل پیدا کردیم ...شمازندگیتون جداست وهمینکه با اونها زندگی نمیکنید خودش نعمت بزرگیه فقط یه زمانهایی بخاطر همسرتون باید رفت و آمد هارو مدیریت و کنترل کنید چون پدر مادر همسرتون هستند وفامیل غریبه تر نیستند که بگیم خوب کلا قطع رابطه میکنیم باهاشون ... الان هم شما قرارنیست کارخاصی انجام بدین ونگران بعدزایمان هم نباشید مطمئنا اونها میان به هرحال نوه اشون بدنیا میاد وفرزند شما نباید تحت تاثیر مشکلات بین شما قراربگیره گلم بعد زایمان هم انقدر مسئولیت هات زیاد میشه و سرت شلوغ میشه که وقت نمیکنی به چیز خاصی فکرکنی ...یادت باشه شخصیت پدرها ومادرهای ما و پدرها ومادرهای همسران ماشکل گرفته وخیلی خیلی سخته بخواییم تغییرشون بدیم پس باید تغییردادن رو ازخودمون شروع کنیم من دراکثر تاپیکا هم گفتم اول خودمون رو تغییربدیم بعدشاهد خواهیم بود که دنیا چطور درمقابل ما تغییرخواهد کردخوشبخت وموفق باشید عزیزم
