2777
2789
عنوان

از دست دادن نوزاد

5842 بازدید | 118 پست

سلام وقتی پسرم برای عمل قلب رفت اتاق قلبم بهم میگفت دیگه از اتاق نمیاد بیرون همینجوری هم شد خیلی راحت با مرگش کنار اومدم اما حالا که چند ماهی از این اتفاق میگذره به خودم میگم چرا وقتی اتاق عمل فرستادمش محکم بغلش نکردم چرا پشت سرش فریاد نکشیدم چرا وقتی خبر از دست دادنش رو شنیدم قالب تهی نکردم صورتم رو خش نی انداختم چرا وقتی گذاشتن توی خاک من وایسادم و فقط اشک ریختم چرا محکم و اروم بودم 

الان شب ها توی خواب برای پسرم مادری میکنم و روزها بیدار میشم میبینم جاش خالیه 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اخ عزیز دلم خدا بدلت صبر بده خب اون وقت شوکه بودی 

آمد کنارم نشست، سرش را به دامنم گذاشت، پاهاش را دراز کرد و چشم‌هاش را بست: «کارم از تکیه گذشته. دلم می‌خواهد توی بغلت بمیرم.»سال بلوا

خدا رحمتش کنه و به شما صبر بده، چند سالش بود؟

بچه ای به مادرش گفت اگر بهشت حق توست، چرا در دستانت نیست؟ چرا زیر پایت قرار دارد؟ مادرش پاسخ داد دلبندم من بهشت را بر زمین گذاشتم تا تو را در آغوش بگیرم. الهی چشم همه منتظرا رو به دیدن فرزند روشن کن.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792