اره گفتم چون ب من گفت عقرب پاتو نیش میزد وقتی عروس ما شدی
گفت مادرت ب بد روزگاری گرفتار شهاخر سر هم گفت لعنتی ب دخترم دیگه من گفتم این چ حرفیه گفت بچه خودمه هر طور بخوام میحرفم گفتم مگه من براش زحمت نمیکشم گفت وظیفته منم گفتم وظیفه توام اینه زیپ دهنت رو ببندی