ازدواجمون سنتی بود من ۲۶سالمه اون ۳۳
بخاطر بچم برای طلاق دو دلم
هم به خودم میرسم هم بچم هم خونه
به خانوادش احترام میزارم
همش فک میکنم اگر دوسم داشت بخاطر من یه قدم برمیداشت تلاش میکرد ثابت کنه که افکار من اشتباهه
همش میگه خودت خودتو دوست داشته باش
میگم خودمو دوست دارم اما پس نقش تو چیه
چقد خودمو بزنم به اون راه
ببخشیذ دلم پر بود نمیخواستم انقد ناله کنم
اگر میدونستم بعد از بچه انقد مشکلات برام پیش میاد اقدام نمیکردم خودش اصرار کرد بچه میخواد