2777
2789
عنوان

مادرم رو نمیتونم ببخشم چکار کنم

1340 بازدید | 10 پست

من همیشه خیلی مواظبش بودم شوهرم که انقد بهش محبت می‌کرد من صدام در میومد من دکتر نمیکرد مامانم میبرد ولی ی مدت دو ماه مجبور بودم با مامانم زندگی کنیم کاری کرد که ازش متنفر شدم الان اصلا دیگه نمیرم ببینمش کل کارای خوب من شوهرم یادش رفته ازش ناراحتم نمیتونم ببخشمش میترسم چیزیش بشه پشیمون شم 

من امیدم به خدا بعد خدا هم به خداست 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

برادرم در روی مادرم باز نمیکنه بهش پول میده هر چی داره میده به روز به اون انقد که زنداداشم میگه پسر دوسته زنداداشم هر کاری دلشون بخاد میکنن با من اخرشم مامانم اصلا بهشون طرفداری از من ک دخترشم نمیکنه پشت سر من پیش عروساش درد دل میکنه تا این حد

من امیدم به خدا بعد خدا هم به خداست 

چیکار میکرد یاد مادر خودم افتادم ولی من متنفر نیستم دوستش دلرم میذارم پای سن و سالش و عصبی بودنش ولی خیلی دوست داشتم یه مادر با مهر و محبت داشته باشم 

🌱🌱خدایا صبرمو زیاد کن تا هیچ وقت سر بچه هام داد نزنم و خییییلی صبور بشم خدایا بچه هامو همسرمو به خودت سپردم مراقبشون باش ❤❤�اگه امضامو خوندی یه صلوات برام بفرست دوست گلم 🍃🌹🌹🌹🌹
چکار کرد؟

بخدا من آشپزی میکردم همش واسش برادرام هم میومدن تا چشمش به داداشام میخورد میگف این غر میزنه بچش اذیت میکنه یا الکی جلو داداشام میزد زیر گریه غذا قبل اینکه همه بیان میخورد وقتی سفره مینداختم میگف من غذا اینا زونمیخورم سر سفره واضح من. نفرین می‌کرد غذاش میخورد حالش هم خوب بود هی الکی نق میزد میگف مریضم شوهر من میومد شب انقد چپ چپ نگاش می‌کرد که من خجالت میکشیدم یا غذا میکشیذم واسش بشقاب وسط سفره پرت می‌کرد 

من امیدم به خدا بعد خدا هم به خداست 
چیکار میکرد یاد مادر خودم افتادم ولی من متنفر نیستم دوستش دلرم میذارم پای سن و سالش و عصبی بودنش ولی ...

هزار تا محبت من کردم دریغ از ی محبت که اون بکنه من با شوهرم بحث میکردم تا همسایه ها میفهمیدن چه برسه به برادرام زناشون جلو زنداداشم شوهرم نفرین میکنه درصورتیکه شوهرم تو اوج کرونا ار جونش واسش گذشت خیلی دو روعه

من امیدم به خدا بعد خدا هم به خداست 

دلم میخاد برم پیشش ولی کاراش نمیتونم فراموش کنم اخه هنوز هم دست بر نداشته چ جوری میتونه خوبی من شوهرم یادش بره کلا بین خوار برادرام خراب میکنه فقط میکه خودم باشم دو تا پسرام همه چی واسه اونا میخاد اخه مکه مادر اینجوری هم میشه 

من امیدم به خدا بعد خدا هم به خداست 
خب گلم نباید میرفتی سنشون بالاس حوصله ندارن

خب تو اون شرایط مجبور بودم بعدشم من قبلا همیشه میرفتم پیش ماه به ماه میموندم چون تنهاس مریض اخه خرجم از خودم میدادم حای خرج اون ولی 

من امیدم به خدا بعد خدا هم به خداست 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز