منم بعضی وقتا همین حالت برام پیش میاد. کلی هم تو دلم به اوت طرف بدوبیراه میگم که چرا میاد تو ذهنم . واقعا دلیلشو نمیدونم . فکر میکنم به ضمیر ناخودآگاه مربوط میشه . شاید از ظاهر؛ رفتار؛ حتی حرکاتش شباهت کوچیکی به تصویری در گوشه ای از ذهنمون داره . من از این نظر که شما به قضیه نگاه میکنی نگاه نمیکنم . ولی خب این حالت خیلی رو اعصابمه درکت میکنم
صبا جان تاگفتی من متوجه شدم چون خودم باهاش درگیرم. نگران نباش انقدرچیز ترسناکی نیس فقط باید بهش توجه نکنی اجازه بدی افکار بیان نگران نباشی ،فکرکنم چون آدم بشدت متعهد و وفادارو شاید مذهبی باشی براهمین این افکار برات اینطور بصورت وسواس دراومده ، پس نگران این افکار نباش تو با این افکاری ک میان بذهنت آدم بدی نمیشی عزیزم این فقط ی فکره ،جلوشو نگیر.و اجازه بده بیاد ،این و برات بگم هرچقد جلوشو بگیری بدترمیشه ،وسواس یعنی تکرار یه فکر ک باعث نگرانی و اضطراب میشه .بمروربهترمیشی اگ جلوشو نگیری
درمان وسواس فکری ، جلو افکارت به هیچ عنوان نگیر بزار اونقدر تو ذهنت تکرار بشه تا برات بی اهمیت بشه ، هر چی جلو افکار رو بگیری اذیت میشی و استرس بیشتری رو مجبوری تحمل کنی که خودش به شدت وسواس کمک میکنه .
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
