از دوران عقد و بعدش اختلاف زیاد داشتیم ولی همدیگرو دوست داشتیم
از وقتی دخترم بدنیا اومد انگار دیگه دوستم نداره
همش دنبال بهونس که یه دعوا راه بندازه،
یه بار وقتی حامله بودم بهش گفتم میخام با دختر خالم برم بیرون بخاطر این بحثمون شد و چند دفعه زد تو گوشم،منم قهر رفتم خونه بابام،شب نشده اومد دنبالم و با زبون خرم کرد برگشتم،
دیشب دوباره قرار بود مراقب دخترم باشه که منم کارا آشپزخونه رو بکنم،وقتی اومدم دیدم بچه پی پی کرده و نم داده و نفهمیده،بهش گفتم چرا مراقبش نبودی ،اگه مراقبش نیسی بگو ک خودم باشم،یهویی شروع کرد فحش دادن به خانوادم و کتک زدن من
بین کتک زدنش گفتم کسی جلوتو نگرفته اینجور میکنی، انگار بدتر شد دیگه به پدر و برادرم فحش میداد،
گفت دیگه نمیزارم بری خونه بابات یا زنگت بزنن،
بخاطر بچم نتونستم کاری کنم یا برم،
ازاین دیوونه خسته شدم،ولی نمیزارن بچمو ببرم
بخاطر بچم باید بمونم و تحمل کنم؟ آخه من فقط ۲۵ سالمه