دوستان من مادری دارم که به شدت اخلاق تندی داره جوری که با هیچ کس نمیسازه بچه هاش خواهر برادر هاش دوستاش همسایه هاش با پدرمم الان ۴۴ ساله مشکل دارن به هیچ عنوان نمیتونن درست زندگی کنن همش جنگ اعصاب مادرم میگه من چون با پدرتون مشکل داشتم شما رو آوردم که دلخوشی ام بشید ولی ما هر کدوم به خاطر جنگ اعصاب هایی که داشتیم از کنارشون رفتیم یکی مهاجرت کرد یکی قطع رابطه کرد منم اومدم یه شهر دور الان مادرم مریض شده همش میگه خدا ازتون نگذره منو ول کردین رفتید همش میگه شما وظیفه دارید کنار ما باشید اینم بگم مریض نیست فقط میخواد بچه ها و نوه هاش کنارش باشن وقتیم بهش سر میزنیم کاری میکنه همه ناراحت میشن ازش کلا خانوادگی اخلاق تندی دارن از همه طلب کارن و خیلی مغرور از دعا نویس گرفته تا دکتر روانشناس همه میگن ازش دوری کن ولی خودش درک نمیکنه همش زنگ میزنه نفرین میکنه یا میگه مریض شدم از دوری تون بهم حس عذاب وجدان میده منم بچه دارم خوب باید اعصابم راحت باشه که درست تربیتش کنم ولی گوش نمیده یا میاد اینجا شوهرمو میشوره پهن میکنه که تو بچه هامو بردی راه دور هر بار که زنگ میزنه یا میاد یا بریم یا فشارم میره بالا یا صاف میرم بیمارستان بهش میگم خوب همین تلاشو بکن با دوستات شوهرت فامیلت نزدیک شو که تنها نباشی ولی میگه من بچه آوردم برای امروزم انگار ما اسباب بازی هستیم😢😔
خواسته مادرت منطقی نیست ما بچه ها حق انتخاب داریم کی گفته تاٱخر عمر بابد نزدیک پدر ومادر باشیم
ایشون الان باید با همسایه ودوست و.. رفت وآمد کنه
مادرتون مشکل داره دلم براش سوخت
مادرم کاملا سالمه شکر خدا و اوضاع مالی خوبی داره تند تند مسافرت میره و سرش گرمه ولی بازم میگه شما وظیفه دارید مگه من خواستم به دنیا بیام آخه چقدر حس عذاب وجدان چقدر منت خسته ام درسته مادره عزیزه ولی واقعا داره اذیتم میکنه منم آدمم حق انتخاب دارم من میخوام زندگی بچه هامک تو آرامش بسازم
مادرتون هم ۴۴ سالشه یا کوچیکتره؟؟
آخه سنی هم نداره که مریضی سخت بگیره دور از جون
ببین مادرت برعکس مادر منه . مادر من اگ بهش زنگ نزنی سال تا سال یه زنگ نمیزنه ببینه مردیم یا زنده . وقتیم بریم بهش سر بزنیم یه پذیرایی نمیکنه از ادم . تازه گوشت و مرغ و شارژ و هرچی نداشته باشه به من میگه برام بخر بیار ( بابامم وضعش خوبه خداروشکر )😕😕 ینی محبتی ک نمیکنه هیچ در ازاش انتظارم از ادم داره 😏 من الان هش ماهه باردارم شاید سرجمع چهار بار زنگ زده باشه . مادر کجا بود اخه
عین مادر من منو افسرده کردبردیم روانپزشک دارو میخوره حالا کمی بهتره
خب طبیعیه مادرت دلش بخواد بچه هاش پیشش باشن ولی شما همتون دور شدین ازش بداخلاقیشم بخاطر اینه که افسرده شده
حالا ما آخر هفته میریم خونه مامانم ی هفته نریم زنگ میزنه چشمم به در موند
نه مادرم ۶۴ سالشه و سر پاست الهی شکر ۴۴ ساله داره با پدرم زندگی میکنه هر بار که زنگ میزنه نفرین میکنه و داد و دعوا یا بهش زنگ بزنن حالشو بپرسن طرفو میشوره پهن میکنه که چرا دیر زنگ زدی یا تا الان کجا بودی خاله نداشتی مادر زن نداشتی عمه نداشتی طرفو پشیمون میکنه به ما هم که زنگ میزنه دعواست چرا از صبح دو بار فقط زنگ زدی چرا نگفتی مهمون داری اوه بخوام بگم کلی میشه😔
احتمالا از دوران بچگه یش مشکل داشته ،مادرت رو باید روانکاوی کنن،راضیش کنین بره یه روانشناس خبره،خوب میشه ان شا الله
این مشکلو شوهرمن با مادرش داره
فقط،فرقش اینه شوهرم میگه ادم بمیره هم باید احترام مادرشو حفظ کنه
تصورکن میره سفر
رفته بود کربلا با شوهرش
برگشته بود
وزنش بالاست چاقه
پادردش رو برای ما اورده بود
همیشه زنگ میزنه میناله و ناراحته
وقت خوشی ولی انگار نه انگار
همیشه شوهر من ناراحته و عذاب وجدان داره
