اول بگم ک من چند وقته خواننده خاموش سایت بودم گفتم امشب ی کم حرف بزنم ثبت نام کردم ک درد دل کنم باشما
شما هم جا خواهرام
سلام من ی دختر تنها دل شکسته
چرا خدا با من اینجور هر چی خواستم بهم نداده
تلاش میکنم همش نرسیدن
خواسته میکنه نمیرسم اخه
من تجربی کنکوری ۲ سال ، سال اول ک آماده بودم نزدیک کنکور ی مشکل شد مجبور شدم جراحی انجام بدم
و بعد رتبه اونی ک میخوام نشد موندم سال بعد
امسال رفتم مصاحبه فرهنگیان و رد شد نتیجه نهایی
با اینکه خیلی تلاش کرده بود کنکور تجربی خواهش میکنم از تراز و رتبه نپرسید چون اینقدر ضربه وارد سده یارم نیست دقیقا💔 کل این سال دومی ک کنکور دادم مریض و میگرن رو اعصاب ک همش مسکن مسکن
بعد کنکور دیدم درد ها شدید زیر دلم و اینا
سونو گرفتم تخمدان پلی کیستیک و تنبلی و صعیف تخمدان ها و دردش ک آمانو بردید و دارو هایی ک با تهوع همراهه
وای الان خیلی تنهام حس بدی دارم درسته دانشگاه میرم اینا
و اینکه دلم خیلی میخواد ازدواج کنم واقعا شاید اون فرد بتونه من در بیاره از این وضع
خواستگار زیاد دارم ولی خب خانواده
مامانم کلا خجالت میکشه این بحث ها مطرح کنه بامن با اینکه همسن و سالام ازدواج کردن
منم ی حس بد یکی هست خیلی میخوامش
اوایل ک فهمیدم خاطرمو میخواد چون مامانش غیر مستقیم پیش خودم گفت و من متوجه شدم
ولی خب علاقه نداشتم بهش
یهویی علاقمند
و اینکه رد نشده
قرار بیاد دبگ محرم و صفر شد ک نیامد
الانم پدرم نیست ب همین دلیل
میگم خدایااا😭🥲💔تا حالا هر چی خواستم ندادی
این من نمیخواستم اوایل ک متوجه شدم
بعد کم کم ی حسی آمد تو دلم
نمیدونم چ حسیه
ینی میشه ک بشه منم ازدواج کنم
چون اصلا از لحاظ روحی و عاطفی همش تنها
این مدت همه جور فشار
تنهایی تو خونه و مریضی
خدا میدونه چقدر نیاززز دارم بهش
ینی من میدونم ک حالا ک من میخوامش خدا میگیره ازم
مگه ن ؟💔🥲😭
نگید ک سن ندارید و فلان
تو شهر ما الان همین ۱۸ و ۱۹ ازدواج میکنن
منم دیگ ۱۹ سال
