تو آتلیه بود وقتی عکاس بهش گفت یه دستتو بذار رو شونه خانمت یه دست دیگتم تو دستش پیشونیشو ببوس دستام میلرزید وقتی دستشو ول کرد منم ولو شدم 🤭🤭🤭😊🤣🤣حالا وقتی یکم شیطونی میکنم تو خونه میگه اونروز و یادته از خجالت ولو شدی حالا واسه من شیر شدی 🤣🤣🤣
خیلی خجالتی بودم یک هفته بود صیغه محرمیت خونده بودن بینمون ولی اصلا باهم رو در رو صحبت نکردیم تا شب مراسم همو به فامیلیمون صدا می زدیم 🤣🤣🤣واسه ما از سنتی هم اونطرفتر بود با اینکه ۳ سال قبل بود همش