عمویه شوهرم میخاد بره از تهران کفش بیاره زنجان بفروشه ب شوهرم گف تو بیا فردا رفتنی بریم ماشینو تو برون بریم من دلم نمیخاد بره بهش یجوری گفتم نرو ولی گف میخام برم بعد دیگه حرفشو نتونسم پیش بکشم ملوم نیس فردا بره ۲ روز بمونه بعد بیاد چیکار کنم
بزاز بره
خب بره
مگه پرنده س که زندانیش کنی
2 روز بمونه بعد بیاد چیکارکنم یعنی چی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
