یعنی جواب من دلشکسته داده میشه؟

آددم وقتی عاشقه چشماشو رو حقیقت میبنده.اگه واقعا انسان بود و مرد واقعی با تو همچین کاری نمی‌کرد.چرا باید بیاد تو رو وابسته کنه و ولت کنه بره با دختر عمویش.یه روزه هم که تصمیم نگرفته با اون ازدواج کنه حتما حرفش بوده.هیچ کس هم نمیتونه هیچ مردی رو مجبور به ازدواج کنه اگه خونوادش مجبورش کردن یه آدم بی اراده بوده که اگه هم باهاش ازدواج میکردی کلی تو زندگی برات آزارواذیت داشت.آدم قبل ازدواج فکر می‌کنه طرفش چقدر خوبه چقدر کامله چقدر انسانه چون نه اون آدم همه ی خودشو نشون میده نه عاشق خوب همه چیومیبینه.بعد که ازدواج می‌کنه ای وای اینکه اصلا اون نیست اون یه آدم دیگه بود اصلا.اینهمه ازدواجی که با عشق بوده آخرش بانفرت جدا میشن فکر کردی طور دیگه ای در مورد طرفشون فکرمیکردن قبل از ازدواج؟نه همین بوده مثل شما

بچه ها منم زندگیم تقریبا مثل این خانم هست میشه منم راهنمایی کنید 🥺🙏

هستید براتون خلاصه بگم

کی گفته باید سنت کم باشه بت بسازی؟آدم تو ۴۰ سالگی هم می‌تونه بت بسازه.

چقدر سخت چقدر نامرد بوده خوشحالم که خوشبختی

فدات عزیزم.واقعاتاگذشت پیرشدم.ولی فهمیدم به هیچ کس اعتمادی نیست

منم همینو میگم تو ازدواجش مردا خیلی رو حرف خودشون واینمیستن دوستی که هیچ الزامی نمی بینن اگر وجدان نباشه که اکثر اوقات نیست 

خب رفت که رفت

اتفاق خاصی نیفتاده

شما تا چن سال دیگه میخوای به خوبیا و رابطتون فک کنی

بریز دور و با ادم جدید آشنا شو

اگر اینجور باشی هرکی بیاد تو زندگیت برات کافی نیس توام باید تلاش کنی زندگی خودتو بسازی

فک کن مرده 

بله گلم وجدان اگربودهیچ وقت دوستی شکل نمیگرفت

آفرین پس همینکه نمیتونی به کسی اعتماد کنی یعنی این آدم از اعتمادت سواستفاده کرده .شاید از اولم با دخترعموش بوده گفته بزار برم یه تجربه غیر فامیلی هم بکنم.پس اول فرشته ای که ساختی رو خراب کن.کم کم داغش از دلت میره

منم الان یه سال که با یه پسری هستم و پسره پسره همسایمون هست اولش مامان ایناش میخواستن منو نشون کنن که نذاشتم گفتم تا با هم اشنا شیم وقتی با هم اشنا شدیم دیگه خیلی همدیگه رو دوست داشتیم الانم خیلی اون منو دوست هر چی بخوام واسم میگیره کاری نمیکنه ناراحت شم کلا خیلی پسر خوبیه ولی بهم گفته که به جون تو اگه برم سر کار با هم ازدواج میکنیم فقط یه کار خوب گیرم بیاد دیگه میریم سر خونه زندگی و گفت در غیره اینصورت نمیتونم باهات ازدواج کنم گفت حتما باید خونه ماشین و سر کار باشم تا بتونم بگیرمت وگرنه با هیچ کس ازدواج نمیکنم نمیدونم چی کار کنم تو بلاکتلیفی وایسادم🥺🙁

مطمینا حق داری ناراحت بشی مگه میشه ناراحت نشد بخصوص وقتی پای احساس وسطه و اون احساس اسیب ببینه خیلی ازار دهنده هست منتها چون گفتی به کی حق داده میشه اگر متظورت خداونده که حق را میده که خود خدا گفته با نامحرم حتی سلامم نکنید چه برسه حرفهای عاشقانه پس شما کلا مرزها را رد کردی پس تو کار اشتباه حقی داده نمیشه بحث من مذهب نیست بحث اینه اگر محرمت میشد بعد رابطه شروع میشد خب دیگه به هدفت رسیده بودی و رهات نمیکرد پس ایت قانون بیشتر به نفع شماست تا اون 

از طرفی خود اقا گفته که هدفش ازدواج نیست لااقل به حرفها و قولهای هم پایبند باشید

دقیقا یه علامت سوال بزرگ واسه منم هست . باپسرعموم ازکودکی همدیگه رودوست داشتیم تااینکه عاشق همدیگه شدیم دوسال تورابطه پیام وزنگ بودیم اونقدرهمومیخاستیم که حد نداشت یهویی سردشد بی محلی میکرد جواب پیام نمیداد واخری جواب سلامم هم نمیداد💔همزمان باهمسرم اومدمنوازبابام خاستگاری کرد اما بعدش بازم منوبی محل کرد وجواب قاطع بهم ندادکه باهام ازدواج میکنه یانه!اخه باید بخاطرش توروی کل فامیل میایستادم باید دلموقرص میکردبه اینکه موندگارهست اما جوابمونداد وگوشیشوخاموش کرد منم خاستگارموقبول کردم وزنش شدم😤😂 بعد ده سال اون تازه عقد کرده وهنوزم مث سگ چشش دنبال منه وهمه میدونن😂 بهم میگفت بخاطر لجبازی تو و تصمیم آنیت من بدبخت شدم داغون شدم پیرشدم خداذلیلت کنه . هوف از قرصهای اعصابم نگم برات