داستان اینجوریه که من ۲ سال و اندی با ی پسری تو رابطم
چهارشنبه گوشیش خراب شد و با ی شماره و ی گوشی دیگه بهم پیام داد گفت این گوشی ساده س میتونیم کال بگیریم از وات و اینا خبری نیست تا من برم ی گوشی دیگه بگیرم
منم قبول کردم
بعد ی گوشی قدیمی داشت که سیم رو از توش در آورده بود ولی اینستا داشت
تو اینستا بهم پیام داد گفت گوشیم درست شده من شنبه گوشیمو میگیرم
کل خانواده پدریش تو ی ساختمونن
گفت میرم طبقه بالا ی سر ب بابابزرگم بزنم
یه ساعت بعد گفتم کجایی چون دیروقت بود
جواب داد نمیتونم حرف بزنم الان
حدودا ی نیم ساعت بعدش
خواهرش پی داد
فک کردم شوخیه
ولی ویس داد باورم شد
گفت به داداشم پی نده دیگه ترو نمیخاد و برات ی متن نوشته