میخوام از خاطره ی بچه ی دومم بگم که دختر شد
ما یه دختر داشتیم که شوهرم همیشه میگفت این باید یکی یدونه باشه و یه داداش داشته باشه
بخاطر همین خیلی اصرار میکرد که بچه دار شیم
خیلی دلش پسر میخواست
ولی خودم خیلی خنثی بودم برام فرقی نمیکرد
ولی خب دوست داشتم شوهرمم به مراد دلش برسه
الان بقیشو مینویسم