یه ماشین فلزی پیکان جلوی داشبورد بود بعد شوهرم رفت چایی بگیره پسربچه اومد با التماس گفت میشه این ماشین و بدین به من داداشم کوچولو هست امشب تولدشه یه ماشین میخواد پنجاه تومن نداریم براش بخریم میشه اینو بدین بهش
کاربر بسیار قدیمیم ک شب تاپیک زدم برا خوزستان💔 گوشی ب دست و چشم گریون خوابم برد❤صبح پاشدم دیدم کاربریه عزیز و نازنینم ب فنا رفته دلم برایت تنگ است کاربریه عزیزتر از جان💔
یه چیزایی نمیشه دیگه ...ما هم ولش کردیم گذاشتیم که نشه ... شاید بعدا شد یا شاید به جاش یه چیزای دیگه شد 🙂 نمیدونم ، ولی ای کاش می شد... ...۱۴۰۳/۳/۱۹🙃 فقط با من نمی شد؟! ... میشد ، ولی نخواست...
بنام خدایی ک انگار قاتل پدرشم حتی اگه بعضی حرفا باعث مرگکسی بشه بازم اسمشو میذاری آزادی بیان؟ آینده قراره خوب بشه:) منم یه دوره ای به خودکشی فکر میکردم ولی الان میگم زندگی اونقدرام بد نیست ♡ دوس دارم تو زندگی بعدیم یه سنگ باشم .... ۷ تا گل و میلیون ها پروانه ...؛)