از کجام خون دربیارم بریزم‌گوشم شوهرم بترسه

.راستش انقدر عصبی بودم رفتم تیغ بردارم پامو خونی کنم دیدم تیغ نداریم😄 صبح یه کم دیر پاشدم ناله کردم گفتم تا صبح نخوابیدم‌ زدی گوشم درد میکنه ازش یه چیزی اومد گفتش که اتفاقا زدنم خوب شد تو گوشت آب جمع شده بود ریخت بیرون.بعد به شوخی انداخت همش به پَرو پام میپیچید همش میگفتم معذرت خواهی کن زدی کمرم درد میکنه گفت حقته هر چقدر گفتم بابام بهت چی گفت که عصبی شدی گفت زیاد مهم نبود

اره چند روزه الکی میگم‌گوشم سنگین شده حرف میزنه میگم یه بار دیگه بگو نشنیدم همش میگم وای درد میکنه گوشم .گفت بعد تعطیلات برو دکتر ولی اگرم چیزی شده باشه کار من نبود شاید قبلا گوشت مشکل داشته.ولی حتما میرم دکتر