عقل و بی عقلی

بانو جان چقد خوب آدمو درك ميكنين انگار خودتونو جاي آدم ميذارين واقعا من آدم شوه طبعي هستم ولي از خواهرشوهرم خيلي خوردم بعضي وقتا از خودم بدم مياد ميگم انقد اذيتم كرد چطور باهاش حرف ميزنم ميگم الان پيش خودش ميگه حتما بدي از خودشه كه با اين همه عذابي كه باهاش دادم بازم برام خوبه ولي بخدا من نميخوام كينه اي باشم ميخوام گذشته رو فراموش كنم نميدونم خوبه يا بداين؟اينم بگم الان كه ازدواج كرده خوبه كلا مثه قبل نيس ولي ميگم نكنه فكر كنه خودش خوبه كه من اينقد باهاش خوبم ميشه در اين خوردم راهنماييم كنين

قربان شما زنده باشید محتاجیم به دعا 

چه حس خوبیه که با اقتدارو با احترام و پر قدرت حرف خودتون رو زدید و از خودتون دفاع کردین عالی بود اینا رو میخونم انگار یه انرژی به انرژیم اضافه میشه شمام موفق باشی عزیزم  

عزیزم نازگل بانوو رو سرچ کن . پی دی اف حرف های بانو رو گذاشتن. 

سلام به همه من امروز یه تجربه ای داشتم گفتم اینجا بگم 

اول اینکه بانو گفتن ماهم  از مصادیق بی عقلی بگیم به نظرم یکیش رعایت نکردن ادب و فحش و ناسزا در تبادل نظر هستش وقتی کسی مخالف با ما هست یا من مخالف کسی هستم حق ندارم از کلمات زشت استفاده کنم 

امروز یه جایی یه بحثی بود منم کامنت گذاشتم یکی اومد ریپلی کرد و ببخشید فحش ناموسی به من داد اول خیلی ناراحت شدم چون من قبلا این فکرو داشتم که نباید حرفی بگم  یا کاری بکنم که یه مرد به من حرف زشت ناموسی بزنه اما امروز درسته اولش ناراحت شدم ولی سریع خودمو جمع کردم با خودم گفتم من نه کار بدی کردم نه حرف زشتی زدم شروع کننده هم نبودم  پس اون آقا سطحش پایینه که فک میکنه با زدن این حرفا از ارزش من کم میشه یا هر چیزه دیگه 

 خودمو آروم کردم بعد در کمال آرامش بهش گفتم ببین فلانی منم میتونم بگم خواهر یا مادر شما فلان و بهمان  اما نمیگم چون خواهر یا مادر شما هم قابل احترامن پس اولا  درست صحبت کنید دوما  اگه میتونید خشم خودتونو کنترل کنید و بدون توهین و فحش و کلمات زشت تبادل نظر کنید بسم ا... وگرنه ادبیات شما با من فرق داره و  من دیگه حرفی باشما ندارم ، دیدم کامنت گذاشتن دوباره حرفای زشت زدن من بدون جواب به حرفاش و توضیح اضافه فقط گفتم حال متکلم از کلامش پیداست دیگه حرفی باشما ندارم، ایشون باز ریپلی کرد و منم دیگه جواب ندادم و نشون دادم  که کسی که باهام بی ادبانه صحبت کنه جوابشو نمیدم و تحویل نمیگیرم !

بانو جان فقط یه نکته ای که من دوست دارم بگم اینه شما گفتین رمز موفقیت تکرار و تمرین که بره تو ناخودآگاهمون به نظرم کسایی که میخان این چیزایی که شما میگید رو انجام بدن یا حاضر جواب بشن( البته محترمانه ) و خلاصه این چیزایی که شما میگید رو عملا پیاده سازی کنن به نظرم فضای مجازی برای شروع خیلی خوبه بیایم اینجا تمرین کنیم یا تو اینستاگرام بریم تو بعضی بحث ها شرکت کنیم کمک میکنه یه سری حرفا و برخوردهای خوب بره تو ناخودآگاهمون و تو زندگی واقعی با آدمای اطرفیانمون سریع بتونیم موقعیت رو تشخیص بدیم که چی بگیم یا نگیم

 در آخر بگم امیدوارم منم  همیشه ادب رو بتونم در مقابل همه رعایت کنم حتی یه شخص بی ادب   

من تو یه مهمونی تو جمع خاله ها و دخترخاله های همسرم نشسته بودم،همگی یه باغچه خریدن دیگه زیاد باشه ۱۰۰۰متره،از کارهای باغشون میگفتن که فلان جارو باید بسازیم و...،یهو خواهرشوهرم برگشت گفت که،حمالی ها برا صاحب باغه،و کیف کردنش برا دیگران،فقط من که عروسم تو اون جمع باغ ندارم.هی اون موضوع یادم میاد،ازش متنفر میشم،البته وقتی میریم ما هم غذا یا خوراکی میگیریم،و رو سرکسی چتر نمیشیم،اون حرفش اذیتم میکنه،چرا هر کی به یه مالی ثروتی میرسه،خودشو گم میکنه؟

بانوی عزیزم والله هروقت ازش پرسیدم میگه من بی احترامی نکردم .ولی وقتی میبینم پدرمادرش میاد نهایت احترامو بهشون میزاره زجر میکشم .ازش میپرسم از پدرمادرم ناراحتی کاری کردن میگه نه والله من هیچ بی احترامی از اونها ندیدم .پدرومادرشوهرم ۱۰۰درصد دخیل هستند چون از حرفاشون متوجه میشم که میگن فلانی رفته ۱۰روز خونه دخترش مونده خجالت نمیکشن یا اینجوری متن سازی میکنن .منم زیر نظر گرفتم هروقت پدرمادرم میان شوهرم یک ساعت هرروز با مادرش صحبت میکنه و بعد ۴ماه یا بیشتر دیگ مادرشوهرم به من زنگ نمیزنه .اینا ذات خودشون اونطوریه .میگن ماخودمون بریم خونه پسرمون ماهها بمونیم مشکلی نیست ولی خونواده دختر نباید بمونن درحالی که دخترخودشون نزدیکشونن هفته ای ۲بار کل فک و فامیلای مادرشوهرمو دعوت میکنن .حتی مادرم واس زایمان دخترشون که ۴۰سالشه رفت ولی حتی مادرشوهرمم نیومد واس عیادت .من خودم ۱۰۰درصد دارم اشتباه میکنم چون خیلی احترام قائلم براشون .این عید با خونه پدرم رفتیم بیرو انقد حرص خوردم که خون دماغ شدم بهش گفتم خب دوتیکه وسایل بردار طوری جوابمو داد که داشت دعوامون میشد .

شوهرم فک میکنه اگ احترام خونواده منو بگیره ازش سواستفاده میشه درحالی که پدرمادرم و خونوادم بحدی احترام قائلن براش که خودم حسودیم میشه  .به والله یک هزارم درصدش خونوادش احترام قائل نیستن واسه ی من .

خودم به این نتیجه رسیدم که این ازدواج درکل ازاولش اشتباه بوده چون تفاوت فرهنگی داریم .

شوهرم دکتری روانشناسی داره خودم ارشد .ولی متاسفانه سواد رابطه نداره اگ هم داشته باشه نمیخواد ازش استفاده کنه .

بانو جان دیگ زندگیمون طعمی نداره خیلی پیر شدم از دستش خیلی .

چقدر گاهی اوقات ی حرف یا عملکردمون میتونه برای طرف مقابل سخت و رنج آور باشه....خدا میدونه ما آدما با این زبونمون چ بلاهایی ب سر اطرافیان نیاوردیم و‌گاهی ازش بی خبریم........این از همون بی عقلی هست ک بخای توی ی جمعی ک همه نشستن کوچیک و‌برزگ تو بدون هیچ فکری یا شایدم از قصد باعث آزار بشی و مثلا تیکه بندازی و دلتو خنک کنی.......فکر میکنم انسان بودن کمرنگ شده انسانیت میون آدما کم شده...و بعضی آذما فقط توی جمع دنبال ی چیزی میگردن ک زیر سوال بری....پول و مال و ثروت هم ک صدالبته تغییر میده ادما رو توی این روزگار،خوشبحال اون کسایی ک پول پارو میکنن ولی انسان میمونن....

سلام ،بااجازه بانوارتمیس ودیگر دوستان

ببین عزیزم هرخونواده ای یه فرهنگی داره شماوارد خونواده ای شدید که رفتارشون طبق عرف نیست وشماروبه فکر انداخته قاعدتا ایشون باید به خونواده شماهم احترام بگذارند

من مشابه رفتارهمسر شمارو دراقوام دیدم اون خونواده اینجورین که مادر خونواده در درازمدت ذهن پسرا روشستشو میده سالها اروم اروم درگوششون میخونه که ازدواج کردید خونواده روفراموش نکنیدمادرهمیشه نیست مادرفقط یکیه ولی زنتون این نشد بهترشو برات میگیرم یه علت دیگه اینکه احتمالا همسرشماپسر بزرگ هستند بازم مادرا بااین پسرا رابطه عاطفی بیشتری دارند

ودیگه تعصبات خانوادگی فقط خونواده مامطرح باشه تومهمونی بهترین پذیرایی فقط اون خونواده بشند نه خونواده شمابهترین کادو براخونواده خودش نه خونواده شما متاسفانه اینا عین واقعیته این طرز فکر یه شبه درست نمیشه براثر سالها متن سازی حالا یاازطرف پدر یامادر

وهمچنین منت گذاشتن برای کارهای گذشته خودشون وحالا که همسرشماحقوق داره باید جبران کنه تامورد توجه وتایید خونوادش قراربگیره

عزیزم کارشماسخته پروژه زمانبره باید باصبر وحوصله به قول بانو شماهم ازهمون روش متن سازی براشوهرتون استفاده کنید وبه مرورخودتون وخونوادتون رواثبات کنید متاسفانه رضایت شمااولویت همسرتون نیست شماهم ایشون روازاولویتت فعلا خارج کن روخودت اهدافت سلامتی پوستت مهارت اموزی وخیلی کارای دیگه تمرکز کن ولی انشاالله به مرور زمان روی افکارشوهرت باجملات کوتاه ولی کلیدی کارکن انشاالله به یاری خداوند نتیجه مثبت بگیری

نمی دونم همسرتون خواهر دارند یانه ولی اگه خواهرشون متاهل باشه کاملا رفتارعکس رفتار باشما بادختر وداماد دارند