عقل و بی عقلی

من اشکال کارم رو شاید این میدونم که همیشه خودم و مقصر میدونم نه کس دیگه ایی رو یه جورایی همش خودخوری میکنم که من این کار و کردم من بی سیاست عمل کردم اتفاقا اصلا بقیه هر رفتاری که میکنن باز من میگم مقصر خودم بودم در واقع عذاب وجدان دارم بابت کارهام یعنی من همیشه خودم و مقصر میدونم 

من خیلی رو خودم کار کردم و فهمیدم این حس انتقام که نمیذاره اروم و قرار داشته باشم یه جورایی فکر میکنم اونا زندگی و به من زهر کردن و الان باید تاوان بدن من نمیتونم ببخشمشون دلم میخاد بلاهایی که سرم اوردن سرشون بیاد کاش یه راه و روشی بود که این حس انتقام و از خودم دور کنم میدونم اونا همون موقع که من و اذیت کردن کارما هم شروع شده ولی خوب تا بیاد و تلافی بشه بلاهایی که سر من اوردن سرشون بیاد طول میکشه کم تحمل میشم شما چجوری خودتون و از این حس جدا کردین واقعا برام مهم نیست چیکار میکنن اصلا پیگیرشون نیستم زندگی خوب و آروم خودمو و دارم ولی یه جورایی تا نبینم که اونا هم دارن عذاب میکشن اروم نمیشم یعنی دلم خنک نمیشه 

عزیزم ان شاءالله حال شماهم روز به روز بهتر میشه. من هنوزم حالم کاملا خوب نیست خیلی باید رو خودم کار کنم تا به اصل خودم برگردم بعضی ضربه ها تو زندگی هست که همه چی رو بهم میریزه. ولی خداروشکر دیگه اون حس انتقام و عصبانیت رو ندارم  بیشتر الان احساس تاسف دارم تا خشم و عصبانیت. 

عزیزم دوستان خیلی خوب راهنمایی کردن

یکی دو نکته رو بهت گوشزد میکنم چون همین راه رو خودم رفتم

حتما یه مدت قرص استفاده کن، چطور یه سرماخوردگی ساده باعث میشه قرص بخوریم خوب بشیم

در مورد قرص ضد استرس و افسردگی هم دکتر کنترل شده تجویز میکنه، از دوز کمتر و در نهایت کم کم دارو رو به حداقل می سونی و قطع میکنی

پرخاشگری و عصبانیت دلیلش عدم محبت همسرت که تو دلت جمع میشه و با کوچکترین رفتار بچه هات به هم میریزی

میدونم حق داری، خدا لعنت کنه مردای بی لیاقت رو که قدر زندگیشون ررو نمیدونن

ولی سعی کن تمرین کنی و شده حتی یکی دو ساعت مراقبه کن تا عصبانی نشی و این کار رو تمرین و تکرار کن 

سکوت کن... 

من چند بار پیش مشاور و روانکاو رفتم ولی باور کن حرفایی که آرتمیس تو تاپیکاش گفته شاید ده درصدش رو بهم گفتن

اونهمه وقت و هزینه گذاشتم فقط گوش میدادن و بهم حق میدادن یکی میگفت برو برای خودت و بچه هات خوش باش، یکی میگفت ماشین بخر برای خودت و مستقل شو... خیلی حرفای دیگه که آرتمیس بهترشو گفته

فقط زمان بذار و یه دفترچه بردار هر چی میخونی نت بردار، کوتاه و خلاصه و مرور کن و تمرین کن

باور کن زندگیت عوض میشه

تاپیک من خودم را دوست دارم

صمیمیت ممنوع

بت خانواده همسر را بشکنید... 

باور کن کافی هستن برای ساختن یه زندگی دوباره که قوی و مستقل بشی

فقط کافیه ناله نکنی، از یه جایی شروع کن... 

تو تاپیک من خودم را دوست دارم در مورد مشارطه و مراقبه خیلی خوب حرف زدن، لطفا استفاده کن

هیچ کسی بیشتر از خودت نمیتونه به تو و بچه هات کمک کنه

و اینکه اگه میتونی با یه بزرگتر معتمد در مورد همسرت و شرایطت صحبت کن

تا وقتی بدونه بی پشت و پناهی میتازونه

و اینکه طلاق آخر زندگی نیست اگه اصرار داره به طلاق، بگو باشه همه حق و حقوقت رو بگیر و از زندگیت پرتش کن بیرون، چرا باید روح و روانت رو به خاطر یه وحشی به خطر بندازی

زندگی خیلی زیباتر میشه وقتی رهاش کنی

بذار بره خدا حتما میزاره تو کاسه ش

ببین من تو این چند سال حق طلاق و حضانت دخترمو گرفتم، کارمندم الانم میرم کلاس هنری تا تو خونه هم یه درآمدی داشته باشم

تو زندگیم موندم ولی دیگه اون آدم سابق نیستم

و همه اینا رو مدیون تاپیکهای آرتمیس هستم

و الا من تندیس کامل فداکاری و از خودگذشتگی بودم یه عمر

الانم پای رفتنم چلاق نیست،شاید یه وقتی کلا کشیدم کنار از این زندگی... 

فقط و فقط باید قوی بشی و به جای عجز و ناله دنبال راه چاره و نشونه ای از خدا باشی

باور کن همین که این تاپیک رو از بین صدها تاپیک انتخاب کردی خودش یه نشونه س از طرف خدا... 

منم خیلی دلم‌میخواد حق طلاق و حضانت فرزندم رو بگیرم چطور همسرتونو راضی کردین؟

سلام عزیزم اینایی که گفتین واقعا وحشتناکه باز گرما هیچی میگید هفت ساعت آبشون قطعه گناه دارن تا حدی که  میتونید یه جوری کمکشون کنید ولی با خدا معامله کنید نه خودشون ، از خودشون هیچ انتظارو توقعی نداشته باشید که آرامش خودتونم ازبین نره اگه خواهر و برادر دیکه دارن باهاشون صحبت کنید باهم پول بزارید یا قسطی بخرید یا هر چی به هرحال یه راه حلی داره ولی کمک کنید راه دوری نمیره هم انسانن هم پدرومادر همسرتون  امیدوارم خدا براتون جبران کنه و انقدر بهتون بده که حساب کتابش از دستتون در بره 😁

آره واقعا بهم توجه کافی نمیشه. ولی دلیلش اینه که من مهرطلب هستم زیادی. در واقع بیشتر مشکل از درون خودمه.

همسرم آدم خوبیه در کل

ولی بیماری جسمیش رو اعصابش تاثیر شدید و مستقیم داره

با اون رفتارهای من اونم میزنه به سیم آخر.

البته که میدونم من باعث تمامی مشکلات نیستم

ولی باید خودمو از درون بسازم

و خیلی سخته

۳۲ سالمه و امروز که سن بانو آرتمیس رو دیدم غبطه خوردم به داناییشون به اینکه سالها پیش تونستن راه خودشون رو پیدا کنن

ممنونم از پیامتون

بله قطعا تاپیکهای ایشون بسیار خردمندانه و درست هست 

تا میتونم استفاده خواهم کرد

خوشحالم که رو پای خودتون هستین و از زندگیتون راضی هستین

پیش هر مشاوری رفتم به من گفته خودت رو دوست نداری و عزت نفست کمه.

توجه زیادی و تمرکزت رو همسرت و رفتارشه.

همه گفتن خودت باید حالتو خوب کنی و منتظر نباشی.

اما این واقعا سخته و خیلی سردرگمم

با یه بچه که مدام چسبیده به من.

در حال حاضر درآمد هم ندارم و اصلا این وضع رو دوست ندارم. وضع مالیمون خوبه خداروشکر ولی من استقلال گذشته مو میخوام. دو سه ساله به خاطر پسرم سر کار نرفتم. اون کار رو هم دوس نداشتم و نمیدونم الان چه کاری کنم

شاگرد ممتاز دوره لیسانس و ارشد بودم و توقعم از خودم زیاده. برای همین دچار پوچی شدم😔 و خیلی عصبانی ام.

مشکل رو میدونم اما نمیتونم حلش کنم😪

هیچ مردی راضی نمیشه

به خاطر خطای نابخشودنی و مسیر غلطی که رفته بود

مجبورا راضی شد، یعنی شروط من برای ادامه زندگی بود

حتی اقدام به گرفتن طلاق هم کردم ولی به خاطر پسرم که نوجوون نتونستم

ولی از ته دلم میگم دیگه هیچوقت نمیتونم از ته دل بهش محبت کنم

اینکه خیلی خوبه

سنی ندارید

من 37 سالگی با تاپیکهای آرتمیس عزیز آشنا شدم

و الان سالها گذشته

کمتر کسی وقت عزیزش رو برای انتقال تجربه هاش میزاره

باور کن اگه تاپیکاشو بخونی چراغ راهته

ان شاالله خدا این دنیا و اون دنیا سربلندش کنه❤️

عزیزم خیلی از رنج هات بامن مشترکه این حس انتقام این که دیگه نمیرم خونشون شوهرمم بهم نمیگه برو اینکه رنج زیادی بهم دادن والان دوست دارم همش ب سرشون بیاد منم شش سال از بهترین روزای زندگیمو بارنجی گذروندم که هزاربار ازمرگ بدتربود دوران عقد و عروسیمو نابود کردن جهنم بود شش سال برام الان به ی ارامش نسبی رسیده زندگیم که مدیون حرفای بانو ارتمیسم خداعاقبت ب خیرش کنه 

اما نمیتونم بگذرم عزیزم قرار نیست ببخشی چون بعضی چیزا واقعا سخته ببخشی فقط فراموش کن توذهنت نشخوار نکن گذشته و بدی هاشونوفقط یه وقتا که اومد توذهنت ریز ریز یاداوری نکن یه دعای کلی هم بکن که خدایا ظالمو به ذلت مظلومو به عزت برسون وواگذارشون کن ب خدا همین دیگه تعین تکلیف نکن ک فلان بلا سرشون بیاد و..چون ب قول قدیما نفرین دوسر داره ب سمت خودتم بر میگرده ارامشت ازبین میره فقط مراقبه کن ذهنتو هروقت یادت ب بدی هاشون افتاد سریع همون دعاروبکن ودیگم مشغول کاردیگه شو

سلام دوستان من یک سوالی دارم 

چجور کینه همسرم رو نسبت به خودم کم کنم؟

من قبلا مادر شوهرم اذیتم میکرد هیچی نمیگفتم و بشدت با همسرم بحث میکردیم 

هم مادر شوهرم و خواهر شوهرم پشت من بد میگفتن و هم من سر اونا با همسرم دعوا میکردم 

الان که مادر شوهرم فوت شده همسرم ازم کینه به دل گرفته 

خواهرش هم گلایه های مادرش رو بهش گوشزد میکنه و پرش میکنه 

خواهش میکنم بهم راهکاری بدید 

آره واقعا

خیلی محبت دارن که با اون همه مشغله باز هم وقت میدارن و خیرشون به بقیه میرسه😍

خیلی ممنونم از وقتی که برام گذاشتید و بابت راهنمایی که کردین

مرسی عزیزم چه خوب میشه دوستان دیگه اگه پیجی واقعا خوب بوده و رو زندگیشون تاثیر گذاشته بگن چون اکثرمون تو اینستاگرام هستیم به جای اینکه بریم مطالب بیهوده بخونیم اینارو بخونیم  من خودم میخواستم معرفی کنم اما گفتم شاید فک کنن خدای نکرده تبلیغه که وقتی شما گفتین دیکه از این به بعد منم میگم 

https://instagram.com/relationship_najafloo?

igshid=YmMyMTA2M2Y=

این پیجم برای روابط خیلی خوبه مخصوصا اونایی که هنوز مجردن