منم میگم ، شماها هم بگین
تاپیک قبلی کلا در رابطه بت چشم و ابرو بود حالا بیاین برا خاطرات
خسته شدم از خیانت و دروغ و اینا
امضام🙏
خاطره ی من بیشتر گندایی که با دوستم به بار اوردم😂😂
من بیشترین گندایی که زدم با رفیقم بودم 😂😂😂یادمه یه بار گفت من خودمو میندازم جلو یه ماشینی تو بیا خودتو بزن، هیچی یه سمند داشت رد میشد خودشو انداخت جلوش😶😑راننده خیلی سرعتش کم بود .زد زیر ترمز و این رفیق ما خودشو زد به موش مردگی منم مثل خر عر میزدم و خودمو میزدم🙄😂😂مرده مثل چی ترسیده بود و مردم جمع شدن رفیقم خیلی خله دستشو گذاشت رو شکمش و با حالت بی‌حالی و درد گفت کیوااان (به من میگه کیوان 😂همه رفیقام اینجوری صدام میزنن )بچم وای بچم من نتونستم خودمو نگه دارم زدم زیر خنده جوری که نمی‌تونستم نفس بکشم همه که دور ما جمع شدن ساکت شدن اون مرده هم هنوز تو حالت ترس بود رفیقم هم داشت قهقهه میزد که من دیدم اوضاع خرابه داد زدم شیرینننننننن بدووووووو 😂😂😂😂هیچی فحش میدادن بهمون 😀😀
یکی از فوبیا هایی که دارم اینه که از صدای باد میترسم فقط شباش اینجوریم یه اون شب هایی که یکم باد تندی میاد تا صبح نشه نمیتونم بخوابم😕
سوتی های من بیشتر اینجوریه که دستمو دراز میکنم که دس بدیم ولی طرف مقابل اول با کناریم دس میده و دست من تو هوا میمونه😬😬😲
من ی بار معلم فیزیک کلاس هشتمم توی کلاس حواسش نبود میکروفنش وصله تو کلاس مامانش رو با صدای بچگونه صدا میزاد ، مرد هم بود با پنج کیلو ریش🤣🤣
اگه کسی تعریف کرد لایکم کنید😎
یادمه ی بار برادرم خیلی اذیتم میکرد مو بایلش رو گرفتم چون یادش رفت موبایلشو قفل کنه رفتم رو صدای زنگ موبایلش صدای عر عر خر گذاشتم
فرداش پنجشنبه بود کلاس داشت خودم با تلفن خونه زنگ ،بدبخت ابروش رفت
خاطره ی که تازگی برام اتفاق افتاد این بود که با دوس پسرم رفته بودیم بیرون بعد بیرون از شهر هم رفته بودیم. بعد یه جا نگه داشتیم پیاده شدیم که عکس بگیرم بعد در ماشین قفل شد سوییچ هم روی ماشین بود حالا منم باید نیم ساعت دیگه خونه میرفتم دوس پسرم زنگ زد به مامانش که اون یکی سوییچ که دست اون بود براش بیاره وااای اگه مامانش اومد ینی دوست داشتم زمین دهن واکنه برم توش خیلی بد بود 🤦🏻♀️🤦🏻♀️
یادمه ی بار داشتم ظرف میشستم ،هنزفری یا حسن فری خودمون تو گوشم بود داشتم اهنگ گوش میدادم ،اونجا ی سری قر ریز هم میرفتم بعد ی ربع برگشتم دیدم بابام پشتم وایستاده داره نگام میکنه ، تازه یادم میمود آهنگ بندری داشت بخش میشد منم کلا داشتم میلرزوندم
فوبیا های من که کلا هر حیوونی بیاد طرفم مثل چییز میترسم
بیشتر از مار و سووسک که یهویی ببینمش خیلی میترسم ،
یبار سوسک رفتم بالای مبل وایستادم دستمو اوردم پایین میگفتم کیش کیش برو اونور چخه چخه
بعد برادرم از خنده داشت زمینو گاز میزد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
