اخی قربونت عزیزم خیلی از کورد های عزیزمون هستن که کرج زندگی میکنن من خیلی از دوستاو فامیلامون اونجان حتی خواهرم امیدوارم خوشبخت باشی قشنگم ولی ببین واقعا من تو این ماه ها حرفای شنیدم چیزای گفتن حرفایی زدن بهم تا به مردن فراموش نمیکنم همین ظهری به شوهرم گفتم تکلیفمو مشخص کن و خونمو جدا کن مگه برای همیشه میرم گفت باشه حتما تا اخر شهریورر مشخص میشه تکلیفمون بهش گفتم علی انتظار نداشته باش حرفای خواهر عفریته تو فراموش کنم داغ دیدن برادر زاده شو خونمو رفتار خوبمو به گورمیبره تموم شد چون واقعا انثد از همشون شنیدم خوردم دیگه واقعا کم اوردم بخدا نصف موهام سفید شده هر روز دکترمو کلی قرص بهم میده هر بار هر بارم میگه لطفا انقد غصه نخور مشکلتون فقط غصه خوردن الکی مگه نه با این سن این همه مرئضی غیر ممکنه