دیشب مهمونی دوت بودیم آخر شب خواستیم برگردیم خونه چون ماشین از پدرشوهرم گرفته بودیم مجبور شدیم بریم دنبال پدرشوهرم تا اون ما رو برسونه خونه
پدرشوهرم به شوهرم میگفت فردا قربونه وقتی خواستیم گوشتا رو قسمت کنیم من روی پاکت ها رو اسم پدرزنت و باجناقهاتو مینویسم ولی تو گوشت به اونا نده بزار تو فریزر خودتون
من اصلا فکرش هم نمیکردم که جلوی من این حرف رو بزنه
به خدا بابام هر سال قربونی برای پدرشوهرم گوشت میاره نمیدونم چرا پدرشوهرم این حرف رو زد