سلام و شب بخیر
خانومای گلم
عصری من شات گذاشتم که با شوهرم بحثم شده بود اما معده من عصبیه حالم خراب بود نمیتونستم بنویسم و جداب کسیو بدم
از طرفی هم شوهرم داشت میومد خونه حالت بیهوشی رفتم از درد معدم منو بردن دکتر
خوب
خب ؟ من نبودم عصر دوباره شات هارو بزار
اخی خدا بد نده
خوووب چیشد
اگرمیخوایید شات هارو ببینید برید تاپیک قبلی هست
لایک کنید
خب چیشد
اخی رفتم تاپیک قبلی رو دیدم خیلی نگران شدم،چی شد عزیزم تهش؟
یه خوشگل خانم لایک کنه
خب بگو چیشد دیگه
چی شد خوندم شاتا رو
رفتی با کدوم کثافت؟؟؟ شوهرت منظورش کی بود ؟ چ شوهر عصبی ای داری
بیهوش شدم دخترش زنگ زده بود ک مامان بیهوشه بیا اونم اومده بود منو برده بود دکتر دختر بیچاره عین ابر بهار گریه میکرد بالا سرم حالا خلاصه من یکم به خودم اومدم شوهرم گفت هیچی بهت نمیگم هرجورراحتی بفرما برو
گفتم صددرصد ک میرم فکردی میمونم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
40 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
