ببین پول جم کن برو فقط ازاین زندگی خدایی من ب کسی هیچوقت نمیگم طلاق اما حرفای تورو که دیدم بنظرم جداشی ی زندگی جدید شروع کنی خیلی موفق تری
ممنون گلم
مادرم کمکم میکنه بیچاره لباس و عطر و اسپری اینا میخره برام بگم یچیزی لازم دارم سریع میخده با دیجی کالا میاد دم خونه مادروهرمم هوامونو داره خیلی به خونه و خورد و خوراک میرسه تو این گرونی اون خیلی کمک حالمونه مادرم پول میداد من هی خرج میکردم دیگه الان چن ماهی هست سعی میکنم جمع کنم یه تومنی جمع کردم ولی فایده نداده ک
مامانمم گفت5تومن وام خانگی گرفته گفت اگه میخوای بدم ب تو دیدم اجاره خونه ها خیلی گرونه هزینه دادگاهم هست گفتم نه با این پولا کارم نمیشه
حالا یه فکرایی دارم انشاالله ک خداهم بامنه و میتونم یه کارهایی بکنم خودشم هیچ راه درآمد زایی نمیذاره برا من دوستم برام یه مدت وسایل میاورد منم دستبند و گوشواره و گردنبند و این چیزا درست میکردم میدادم بهش میفروخت پولشم میدادبهم مثلا میدیدی یه گردنبند و دیتبند داده130تومن
کم بود ولی خوب بودشوهرمم نمیدونست من اینکارو میکنم فکرمیکرد برای دوستم و خواهراش درست میکنم نمیدونست درآمد داره 4،5بار که اینکار شد شوهرم گفت دیگه قبول نکن تو مگه خرازی باز کردی وسایلامو ریخت دور
خیلی کارها بلدم اما روحیمو گرفته دیگه هرکارمیکردم یا میگفت خوب پولهای منو میدی این آت آشغالا رو میخریا منم خیلی لجم اصلا تو عمرم به بابام نگفتم بهم پول بده از اول رو پای خودم بودم ک منت پول کسیو نکشم مثلا شاید برا شما عادی باشه ک آدم از باباش پول بگیره خودم ی دوس دارم میره از داداشش هی پول میگیره با اینکه ازدواج کرده و برادرشم زن داره
اما من از اول مجردی هم میگفتم خودم کارمیکنم از شوهر پول نمیگیرم😕😕اومدم افتادم تو دست این
ببین عزیزم جای من نیستی آخه شوهر من روانیه من اوایل ک اومده بودم زنش شده بودم خب اول فکرمیکردم واقعا راست میگه حتما مشکل از منه بذار خودمو اصلاح کنم چون به هیچکسم نمیگفتم رندگیم چه خبره پس کسی هم بهم نمیگفت بابا راهت غلطه یا این کارهای شوهرت عادی نیست
هی تو خودم عیب یابی میکردم و به خانوادم فشارمیاوردم شما به من جهاز ندادین سرمن پایبنه و شما فلان کارو نکردین من نمیتونم ب شوهرم حرفی بگم
بعد یه مدت ک طاقتم طاق شد به فکر درست کردن شوهرج افتادم اینترنت مطالعه میکردم تو نی نی سایت موردهای مشابه رو میخوندم
یه کارهایی میکردم
خیلی مراحل گذروندم تا بفهمم عیب از من نیست از رفتار من نیست من ک مثلا ش.ه وانی به یه مرد نگاه نکردم چرا پس تو خونه باید کتک و حرف بشنوم ک ب یه مردی نگاه کردم
من تازه تازه میفهمم ک مشکل من نیستم شوهرمه
خب خوبه مادراهمیشه هوای دخترشونو دارن سعی کن پولی که بهت میده فقط جم کنی خرج نکنی یکم سختی میکشی ولی کارت درست میشه بخدا ازاین زندگی که افتادی توش نجات پیدامیکنی ادم همیشه میگه ازخونه پدرم میرم یجای خوب ولی همه چی برعکس میشه میبینی ازچاله دراومدی افتادی توچاه
اره آفرین منم میگفتم حالا میرم خوشبخت میشم مخصدصا ک وضع مالی خانواده شوهرم خیلی خوبه یکی از بزرگای شهر هستن همه کله گنده ها رفت آمد داریم فکرمیکردم خب اخلاقش ک خوبه وضعشم ک خوبه عاشقمم ک هست اخه خیلی متفاوت حرف میزد و رفتار میکرد قبل عقد
یعنی الان بعضی تاپیک ها میبینم میگن نامزد برای آشنایی کاملا مخالفم من تو نانزدی یکی دیگه رو میدیدم بعد ازدواج یکی دیگه
بعد یهو اومدم وارد ک شدم دیدم بابا
توش خودمو کشته بیرونش بقیه رو
قضیه اونجوریه
