2777
2789
عنوان

من همونم که دعواکردم با شوهرم شات گذاشتم بیایید بگم چی شد

| مشاهده متن کامل بحث + 2213 بازدید | 111 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

این آخرین چیامامون بود به همبعدش من رفتم بیمارستان بعدشم خانوادش اومدن 

همشون یچی میگفتن حال من هردقیقه بدتر میشد

   از دردهات برا هیچکس نگو   این روزا  همه    با  نمک  شدن  
این آخرین چیامامون بود به همبعدش من رفتم بیمارستان بعدشم خانوادش اومدن  همشون یچی میگفتن حال م ...

اهمیت نده سعی کن قوی باشی ابجی پیاماشو هم ب دادگاه نشون بدع هیچ ترسی نداشته باش

همسن منی بنظرم سنی نداری من طلاق و به کسی پیشنهاد نمیکنم ولی شمایی که داری سختی میکشی جداشی اروم تری

نمیتونم برم هیچکس حمایتم نمیکنه میمونم تو خیابون با این کرایه ها و من اصلا از دست کارهای پدرم به این ازدواج تن دادم فکردم خوشبخت میشم سختی هام تموم شدن

   از دردهات برا هیچکس نگو   این روزا  همه    با  نمک  شدن  
نمیتونم برم هیچکس حمایتم نمیکنه میمونم تو خیابون با این کرایه ها و من اصلا از دست کارهای پدرم به این ...

هیچوقت نگو نمیشه نمیتونم قانون کائنات میگه اگه مثبت فک کنی همون اتفاق خوب مثبت توزندگیت میفته اگه منفی نگرباشی اتفاق بد و منفی که بهش فک میکردی میفته 

من هنوز متوجه نشدم مشکل شوهرشما چیه

کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار می‌گه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک هم‌خانه باهاش ادامه بده.
پدرت اخلاقش بدبود چطوری بود مگه 

همه مردای زندگی من فقط غیرت رو توی روسریتو بکش جلو دیدن هم پدرم هم شوهرم یه لحظه فکر نکردن ک اینم آدمه دل داره 

   از دردهات برا هیچکس نگو   این روزا  همه    با  نمک  شدن  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز