قراربودبریم خونه پدرشوهرم اینا.توروستان یه ساعت فاصله اس.اول گف باهم بریم منم گفتم تو کارت آزاده برو مغازه شایدمشتری اومدتواین بی پولی بلکه کارکردی من بابچه میرم.گفت باشه.بچم هم چندروزه بی حوصله اس یکسره نق میزنه سرناهاردیگه انقدگریه کردگفتم اصلا نمیرم روستابچه بی حوصله اس خدایی نکرده مریض چیزمیشه وسیله نیس بیام ازروستا.سر اون دعوام کردکه تو خونه بابات هرروزمیری خونه ی بابای من بهونه درمیاری.ازاین بعدحق نداری بری بایدهفته ای یباربری.منم گریه کردم.واونم رف سرکار.بنظرتون مقصر کیه؟