میدونم خودمم عصبی و زودجوش شدم ولی دست خودم نیس یه وقتا شوهرم با اینکه خیلی خوبه و واقعا دوسش دارم ولی یه کارش رو مخمه که یهو صدام و بلند میکنم و باعث میشیم بهم دیگه بپریم عین خروس جنگی و دعوامون بشه الانم خیلی گریه کردم دوس نداشتم تاپیک بزنم ولی دلم گرفته بود خیلی زیاد
خدایا شکرت ❤️ گر نگهدار من آنست که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
یجوری جلوی این روند رو بگیرین وگرنه اوضاعتون خیلی حاد میشه
🤍💜 هر آنکه جانب اهل خدا نگه دارد خدایش در همه حال از بلا نگه دارد حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد 🤍💜 در رابطه با داستانم: با قلم نه چندان خوبم آمیخته با ناااگفته های تلخ و گفته های آمیخته با احساسات و نیمچه خلاقیت داستان سرایی ام 🤍 داستان رو قریب به دو سال پیش نوشتم به دیدگاه مقاله یا رمان یا غیره ... بخوانید. درس عبرت و نکات مفید رو در ذهن بسپارید و تمام!!! پس خواهشمندممم دوست عزیز و مهربانم از احساس ترحم و دلسوزی و گرفتن شماره و آیدی و ایمیل و عکس من و پیام های ترحم آمیز خودداری کنید !!! چون هدف از نوشتن گذشته ها،جلب توجه و ترحم نبوده و از اینکه این حس رو به من القا نمیکنید ممنونم 💜!! بعضی از کسایی که داستانم رو میخونن میخوان بدونن الان چطورم ! من خوبم بدنیستم! شما چطورید؟☺️
چه دارویی باید تجویز کرد برای ملتی كه گدايی را قناعت مینامند و زندگی در نکبت را صبر میدانند و با تبسمی بر لب اين حماقت را به گردن حكمت خدا میاندازند. گاندی