حق با بابات
باباها موقع ازدواج دخترشون همینطورین عزیزم بابای منم همینطوری بود بی دلیل ترش می‌کرد حتی از بابای تو بدتر بود جوری ک شوهرم میومد خونمون تو حیاط می‌شست غذا می‌خورد ولی الان عین دو تا رفیقن ب مرور زمان همه چیز درست میشه 🥲
بخدا ک خیلی دوستش دارم اصلا خودم یه شخصتی دارم دلم میخواد بمیرم ولی کسی درد دلمو نفهمه اشک رو صورتمو نبینه اینجام یوقت حرفی میزنم چون تنها جائیه ک هیچکس هیچکس نمیشناسه راحت میتونه آدم خودشو خالی کنی😭
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
