حالم از خاتواده شوهرم بهم ميخوره. از اول ازدواج هيچوقت فكر نكردم كه خانواده داره. انگار از پرورشگاه اومده. يا من كه مخصوصا براي اينكه لج من رو در بيارن سرد هستند. يكيشون كه زنگ ميزنه خونه فقط با شوهرم حرف ميزنه. زنگ ديدم بهش تولدش رو تبريك بگيم نوشته برام يكهفته ديگه زنگ ميزنم با اينكه بيكار هست و همش سرش تو گوشي.
با بچم تا حالا تلفني هم حرف نزده. يكبار گفتم تصويري كن بچه ها ببيننت گفت بلد نيستم. ادمهاي مزخرف بي عاطفه كه فقط خودشون رو قبول دارن و انسان نيستند. جالبه كه خودشون رو خيلي هم قبول دارن. اگرم محل نزارم حتي براي چند سال اون هم محل نميزاره. باهاشم چند سال پيش حرف زدم و فايده نداشت. شوهرم هم اصلا براش مهم نيست و چون خواهرهاش سياست دارن فكر ميكنه اونها با من خوب هستن. مثلا به شوهرم زنگ ميزنن ميگن سلام به خانمت برسون. همه اين كارها رو هم ميكنن كه حرص من رو در بيارن. نقطه ضعف من رو فهميدند و ازش استفاده ميكنن. تا حالا دعوت نكردند. خيلي رسمي هستند. سالي يكبار هم زنگ نميزنن. حالم ازشون بهم ميخوره.
شما هم خانواده شوهرتون به بدي مال من هستند؟