ما ب عنوان سه خواهر ک کلا یدونه برادر داریم جونمونم واسش میدیم
خیلیی خیلی هم دوسش داریم ولی خانومش سرده ما هم باهاش سرد شدیم
هر موقع کمکی خواستن انجام دادیم مثلا من ک کوچیکه هستم اگر مهمونی داشته باشه از صبح میرم پیشش کمکش کنه ولی میگم نه سالی یکبار بهشون زنگ میزنیم نه احوال میپرسیم نه مناسبی چیزی تبریک میگیم . نه بدون دعوت خونشون میریم حتی شده سالی یکبار هم ن اونا اومدن خونه خواهرام نه خواهرام رفتن خونه اونا
سرد نیستیم دلی هم خیلی همو دوست داریم قبل از ازدواج برادرم هممون باید کنار هم میخوابیدیم انقد صمیمی بودیم ولی دیگ بعد ازدواج زنش جدایی انداخت ماهم گفتیم پیش زنش خوش باشه ماهم مزاحم نمیشم