اگر بخوام صادق باشم نه
من حتی زورم به نگهداری از بچه‌هام نرسید و براشون پرستار گرفتم و اگر یه‌روزی اونا هم من رو بذارن خانه سالمندان یا برام پرستار بگیرن ناراحت نمیشم چون خودم در بچگیشون این کار رو باهاشون کردم
اگر دخالت نداشته باشه که هیچی میگم بیاد اما اگر دخالت بکنه معلومه که میگن نه...
بنظرم زوده راجع به این چیزا از الان نگرانی
اولا که فعلا برادرشوهرت مجرده
دوما اصلا شاید برادرشوهرت خواست پیش مادرش زندگی کنه
سوما اصلا هیچ کسی راضی نمیشه از خونه خودش آواره بشه پس ممکنه اصلا مادرشوهرت نیاد
اگرم جوونه شاید اصلا برنامه ی دیگه ای واسه زندگیش داره
آره خودمون متاهلیم تجربه داریم دیگه، به طور طبیعی مرد وقتی ازدواج میکنه و مهر و محبت ببینه از همسرش و رابطه جنسی که برقرار میکنن باعث میشه کم کم وابستگیش به مادر و خونواده کم بشه،، ایشون هم مشخصه سیاست نداره اصلا و میخواد با بحث و دعوا پیش ببره، باید به شوهرش محبت کنه تا کم کم وابستگیش به مهر مادر کم بشه .مردا ذاتا دنبال یه منبع محبت هستن اگه از سمت همسر محبت نبینن کشیده میشن به سمت خانواده ..البته نمیگم کلا مادر و خانواده شو بذاره کنار ولی وابستگیش باید کم بشه که بستگی به هنر استارتر داره
عزیزم ما ۳ساله تو عقدیم،خیلیم عاشق همدیگه هستیم و زندگی خوبی داریم،خیلی خیلی کم بخث میاد پیشمون،شوهرمم ب مادرش وابسته نیست،چون پدرش تو بچگی فوت شده و مامانش تنها بزرگش کرده،احساس مسئولیت داره و میخواد جبران کنه،ولی اصلا وابسته ی اونجوری نیس
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
