شوهرم میره عمل واریکوسل شاید شب نگه دارن وهمراه لازم داشته باشه دیروز خواهرشوهرم میگه علی یعنی همسرش وقتی باباش مریض بود رقت بیمارستان اونجا حالش خراب شده چون بوی بیمارستان ایناحالشو خراب میکنه درحالیکه میدونم علی ۵برادر داره که همش اونا اونجا بودن شوهرش نرفته بودهمشون هم فامیل هستن ازهمه چی خبردارم ومیدونم بهونه هست
فرداشوهرم بستری میشه واسه این، این حرف پیش کشید
مادرشوهرمم میگه پدرشوهرم وقتی میره بیمارستان دلش نمیاد و میفته حالش خراب میشه ،شوهرمم برادر نداره
شوهرم یه پسرعمو داره که بگیم میاد میمونه
ولی نمیخوام ب اون بگیم چون هرچی کاردارن زود شوهر منو صدا میزنن اسباب کشی خواهرش فلان و فلان....اعصابم خرابه
میخوام برم بگم نیازی نیست ب کسی بگین ب
پسرعموهاش یعنی
خودم روز رو میمونم شب روهم ب پسرداییم میگم میاد میمونه
(الکی از حرصم)
نظرشما چیه؟