سلام دوستان.موصوع من خیلی طولانیه مختصرشو تعریف میکنم.من سر ی مساله ای به شوهرم شک کردم و دعوا شد و کلا خیلی اوضاع خراب شد.هفته پیش یکشنبه.بعد من چندروزی رفتم خونه بابام.جمعه شوهرم اومد دنبالم.خیلی خوش اخلاقه همش قربون صدقممیره اما روش زندگی رو عوض کرده.مثلا ما هرشب باهم میرفتیم خونه مادرشوهرم الان میگه نه لزومی نداره هرشب بریم و خودش از سرکارش پنج دقبقه میره اونجا بعد میاد خونه