خونه عمه مهمون بودیم دخترای جوون نشسته بودیم به تعریف خاطره دبیرستان:
خاطره مال7سال پیشه ما همیشه سالن نمازخانه بودیم ، کلاس مام همه صف اول نماز، نماز اول ودوم رو حاجی خوند و یکی از بچه ها سریع پاشد رفت کلاس
ماهم راه افتادیم تارسیدیم کلاس صدای قهقهه رفت هوا🤣 🤣 🤣نگو اون خانوم دقیقا پشت حاج آقا بوده حاجی سراز سجاده برداشته باماتحت گرام فرود اومده برسر ایشون💫😵
دیگه تا آخرسال صف اول نماز نشست کل دبیرستان هم فهمیدن😬😬همه هم بعد اون یه مترازحاجی فاصله میگرفتن آبرو کلاس مام به باد فنا رفت😅😅
جالب اینجاس کل مدرسه رو حاج آقا کراش داشتن.
ماشالا ماشالا ....قامت رشید درشت اندام صدامحشر....فقط حیف بود عین برادر😂
داستان دختر عمه بزرگه:
دوران دبیرستان بود با اکیپمون تو تریپ نماز بودیم 😇😇اون زمان همیشه نماز خونه پره پر بود
سر صف نماز بودیم وسطای نماز بودیم که یکی داد زد سوسک 😱😱💣💥💥
فقط دختربود جیغ میزد🗣 کل نمازخونه آشوب شد پنج ثانیه نشد همه فرار کردن💃💃
یه نماز خونه موندویه حاج آقا که بزور خودشواز خنده نگه داشته بود😫😂
همه ریخته بودیم حیاط حاج آقام عین لبو داشت از وسط دخترا عبور میکرد مام بدترازحاجی سرخ وسفید میشدیم🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
#سوتی و #تجربه هاتونو بفرستید😍
💞هــمسرانہ💞
@Hamsarune