بچه ها سلام من خیلی وقت نیست که اومدم خونه خودم خیلی ناراحتم و خجالت میکشم لعنت به من شوهرم خیلییییییی خیلیییییی خوبه و یازده سال تقریبا ازم بزرگتره 😭😭خیلیییی مرد خوبیه یعنی واقعا من لیاقت این مرد رو نداشتم امشب با خودم فکر میکنم که چرا انقد من باهاش بد رفتار کردم مثلا خانوادم با اینکه کلا شاید یه سال و خورده ای عقد بودیم و چند ماهه که خونه خودمم متاسفانه خیلییییی بد رفتار کردن و سوارش شدن خواهرم هم همینطور بخدا خیلیییییی زشته یه مرد که نزدیک چهل سالگیشه اینجوری باهاش رفتار بشه همه چی تو زندگی برام فراهم کرده خونه خوب ماشین خوب زندگی خوب ولی یه عالمه از جهیزیه مو مامان بابام انداختن گردن اون و من فقط چند تیکه خریدم و تو خونم بد قواره چیزایی که اون خریده لاکچری خوب و من...... خواهرم هفده هیجده سالست اصلا احترام شوهرم رو که نگه نمیداره هیچ ازش طلبکارم هست.... حالم از خودم به هم میخوره تازه یه عالمه پول هر ماه از شوهرم میگیرم و خرج خانوادم میکنم دلم نمیاد خودم تو ناز و نعمت و... واقعا فک میکنم من لیاقت این زندگی رو ندارم تازه شبا هم که تا دیر وقت محل کارش و بعد ترافیک میاد خونه نق میزنم و غر که..... بعضی شبا پسش میزنم بخدا من لیاقت این زندگی رو ندارم با خودم میگم درخواست طلاق میدم مهرمو حلالش بره با یکی که خوشبختش کنه نه منی که فقط جیبشو زدم 😭😭😭باز میگم اون چه گناه کرده بعد چند وقت عمر که به خوشی رسیده حرومش کنم بعضی شبا داد میزنه که بسه داد نزن من برا خرج بریز بپاش تو برای دور بریات نمیتونم تا لنگ ظهر ور دلت باشم بعدشم شب بیام بغلت 😭😭😭خو اونم راس میگه تا حالا حتی یه بارم منت نزاشته ولی این حرفش حقه چکار کنم دیگه اصلا خونه نیست منم حواسم بهش نیست کاش یه زن خوب میگرفت خوشبختش میکرد بخدا خیلییی مرده حد اقل ده دوازده تا ضمانت وام واسه دور و بریای من کرده که یکسره از بانک زنگش میزنن چرا فلانی نمیده وامش رو اینم شرمنده میشه اخه اینا خانواده ای بودن که وام نمیدونستن چیه پریروز گفت اگه برادرت نمیخواد وامش رو بده تا خودم پرداختش کنم منو تو بانک میشناسن حیثیتم میره گفتم نه غلط کرده خودم بهش میگم 😭😭😭 بخدا گیر کردم
خوشبحالت والا من خانوادم اینقدر احترام واینقدر عزت خودمم همینجور ۵00 ملیون بابای بدبختم جهیزیه خریده ...
نه بابا تازه اینا هیچی بخدا انقد برام طلا از بدبخت گرفتن که...... از خجالت اب شدم بابام لیست داشت مینوشت که چیا رو شوهرم بگیره گفتم بابا ننویس ماشين لباس شویی رو مگه اینهمه وقت تو برا مامان خریدی اخم کرد گفت تو دخالت نکن الان اشپز خونم پر از لوازمیه که حتی نمیدونم چی هست و شوهرم برای من خرید تا از آشپزخونه بوی غذا بیاد ولی.....
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
دست از رسیدگی مداوم به خانوادت بردار، برای خودت کار مفید انجام بده، کتاب بخون، کلاس برو، دوستای خوب پیدا کن، ماشین اگر نداری بخر برای خودت، پس انداز من، دل همسرت رو به زندگیتون گرم کن
عزیزم قدر شوهرتو بدون ودیگه نزار خانوادت سواستفاده کنن درکش کن کنارش باش از خانوادت فاصله بگیر خدایی حیفه وقتی شوهرتون خوبه اینجوری میکنید با زندگی هاتون.