جمع بندی تاپیک داستان بارداری و زایمانم

تو تاپیک قبلم چند نفر بودن که خیلی دل شکسته بودن از اینکه بالای ده ساله که بچه دار نمیشن

گفتم گاهی نداشتن بهتر از این مدلی داشتنه.

چه ما بخوایم چه نخوایم این اتفاقا وجود دارن! تین واقعیته

ایا بچه دار نشیم بهتره یا بزور از خدا بچه بگیریم و بعدش خدا به شکل بدی ازمون بگیره بهتره؟؟ شما نفس مطلب رو نگرفتی! 

بچه هااا تو مثال مناقشه نیست .

خب حالا بریم سراغ داستان طبیعی یا سزارین 

من طبیعی زایمان کردم 

و خیلی خیلی سختی کشیدم

اما اگه برگردم به گذشته سزارین میکنم

ووولیییی 

الان که یه شکم طبیعی زایمان کردم تصمیمم برای دومی هم به امید خدا طبیعیه.

چرا؟ 

چون 

یکبار طبیعی زایمان کردم و یحورایی راه باز شده😂😄😄😄😄😄😂😂 میگن دومی همیشه راحت تره 

بنظر من زایمان من از این نظر سخت بود برام که من هیچ تحرکی تو هیچ تایم زندگیم نداشتم 

فقط هفته های اخر کلاس ورزش میرفتم 

اونم فقط چند جلسه . بدنم خشک بود 

پاهام اصلا باز نمیشد 

کل بارداری من خورده بودم خوابیده بودم و کارمم نشستنی بود 

هیچکس بهم نگفت باید از اول منظم و صحیح ورزش کنی

تغذیمم ک افتضاح 

۱۹ کیلو اضافه کرده یودم و برای یه نشستن معمولی کمرم از درد می ترکید. دوستام اما زایمان های راحتی تجربه کرده بودن بعدا دقت کردم دیدم یکیشون تربیت بدنی بود رشته ش یکی شون خیلی ورزش میکرد یکی شکن خیلی پیاده روی میکرد . بدن هاشون رگ افتاده بود همچین اماده تر بودن تا من!

روزی یه ساعت پیاده روی میکنی؟ عالیه 

میتونید از یوتیوب ورزش های مخصوص زایمان رو داناود کنید و ببینید . ماساژ ناحیه پرینه با روغن خیلی خیلی خوبه

ماساژ ناحیه پرینه با روغن 

ورزش کردن 

پیاده روی کردن 

تمرین تکنیک های تنفسی 

داشتن رژیم غذایی متعادل 

بهتون کمک میکنه یه زایمان طبیعی راحت تر رو تجربه کنید.

من بواسیر داشتم و اشنباهی هم زور میزدم . 

بنظرم اگه بواسیر دارید کلا دور طبیعی رو خط بکشید بهتره .

دلایل من برای نرفتن سمت  سزارین اینا بود 

ترس از اون امپولی که میزنن داخل کمر.. عوارضش و...

ترس ازضرر مواد بی حسی برای دخترم 

ترس از برش شکمم و موندن جای بخیه ها 

ترس از تخت نشدن شکمم 

و اون لحظه ای که بچه رو مبندازن رو سینه ت خیلی برام باشکوه بود دوست داشتم به هر قیمتی شده تجربه ش کنم. من به هر سختی بود تجربه ش کردم عاالی بود ولی 

الهییی 

نه نگران نباش خدا همیشه نگهداره 

چند نفر خیلی نگران بودن دلم گرفت براشون گفتم بدترین حالت زو هم براشون توصیف کنم

در مورد سیسمونی 

من کاری به رسم و رسومات نداشتم . 

اینکه چی میخرن و ...

خیلی چیزا نخریدم خیلی چیزا بعدا خریدم.

یه لیست تهیه کردم ک الان ندارمش اما خورد خورد میگم