بهش گفتم یکی از همکارام کرونا داشت شاید منم داشته باشم. نمیدونم چی بهش بگم کهنیاد.
زمانی که فرزندم را در آغوش کشیدم بند بند وجودم سرشار از او شد و تمنای دوست داشتنش تمام جانم را فراگرفت. رویای فردا را پیش چشمانم دیدم و غم هایم را به شب سپاردم تا نسوزد.
زمانی که فرزندم را در آغوش کشیدم بند بند وجودم سرشار از او شد و تمنای دوست داشتنش تمام جانم را فراگرفت. رویای فردا را پیش چشمانم دیدم و غم هایم را به شب سپاردم تا نسوزد.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خسته ام بعدشم پروعه یه بار انتظار داشت دو هفته بیاد خونم.
زمانی که فرزندم را در آغوش کشیدم بند بند وجودم سرشار از او شد و تمنای دوست داشتنش تمام جانم را فراگرفت. رویای فردا را پیش چشمانم دیدم و غم هایم را به شب سپاردم تا نسوزد.
و شوهرم گفته حق نداری دوستاتو بیاری خونه ببخشید شرمنده بعدم کم کم رابطه ات رو باهاش کم کن تا قطع بشه
شوهرمم بدبختی خونه نیست 😂
زمانی که فرزندم را در آغوش کشیدم بند بند وجودم سرشار از او شد و تمنای دوست داشتنش تمام جانم را فراگرفت. رویای فردا را پیش چشمانم دیدم و غم هایم را به شب سپاردم تا نسوزد.
خب نباشه یلنی اگر شوهرت بگه اینو بعد تو یواشکی دوستتو میاری خونتون؟نمیشه که عزیزم همینو که گفتم به دوستت بگو بعدم اگر گفت شوهرت که نیس بگو خب نباشه من بدون اطلاع شوهرم نمیتونم کاری کنم اون راضی نیس منم به حرفش گوش میکنم