امشب خونه بابام دعوت بودیم اومدیم خونه پدرم
یهو شوهرم یادش اومد یه وسیله ای جا گذاشته بهم گفت بریم بیاریمش
منم چادرم برداشتم اما نپوشیدم
بعد رسیدیم جلو در خونه خودمون گفت چادرت بپوش بعد پیاده شو
منم نپوشیدم اصلا نمیتونم رو سرم نگهش دارم
حالا از اون موقع قهر کرده محل نامیده
البته اینم بگم هر بار دعوامون میشد منم میرفتم آشتی کنون اونم عین دخترا ناز میکنه
الان بنظرتون برم برا آشتی
یا ولش کنم خودش ناراحتیش خوب بشه