حق با منه یا شوهرم خیلی اذیتم میکنه باهام لج میکنه این چند روزه خواهرم از خارج اومده کار دکتری دارع باهاش میرم اخه بامن خیلی راحته وفقط من سر از کارای دکتری واینا درمیارم.قرار بود خواهرم بیادباهامون خونمون برا ظهر دیگه کار پیش اومد ساعت ۱۰ صبح با مادرش رفتیم برا دفترچه سلامت بگیرم برا خودم وشوهرم ازاونورم رفتم بانک برا عمل خواهرم پول کارت ب کارت کنم دیکه ساعت ۱۲ شد اومدیم خونه بابام تو راه بهش گفتم ساعت ۱۲ دیگه اگ مامانم ناهار دروس کرده ناهار میخوریم ومیایم الان دیگه وقت نیست من چیزی دروست کنم.میگفت ن من نمیام هر روز هر روز نمیشه خونه بابات باشیم ظرفات کپک زدن از بس خونه نیستیم خواهرت بیار بریم خونه چیزی دروست کن...گفتم عزیزم الان وقت نیست چیزی درست کنم چرا لج میکنی باهم اونجا ی چیزی میخوریم بعد میایم شام درست میکنم میگفت ن گذاشتم دم در ورفت خودش میگفت ناهار بخور زنگ بزن بیام سراغتون خونه خودمون باید برام غذا درست کنی داد میزد پشت تلفن خدایا خسته شدم خودت خلاصم کن از این اشغال بیشعور ازوقتی خواهرم اومده همش لج میکنه باهام میدونه نمیتونم حرفی بزنم چون مجبورم خواهرم بهم احتیاج داره وقراره چند روز دیگه بریم شهرستان برا عملش منو شوهرم ببریمش.چند روز پیش بهش گفتم اروم رانندگی کن خواهرم میترسه ازرانندگیت دوروزه باهام قهر کرد باهام حرف نمیزد تا خودم رفتم منت کشیش 😭بخدا خسته شدم نمیتونم تحمل کنم رفتارشو حالا مقصر منم یا اون