پدر و مادرم فوت کردند تا سال گذشته با خانواده داداشم زندگی میکردم امسال خونه گرفتم و جدا شدم تنهایی خیلی اذیت میشم ازدواج نکردم مجردم ۴۲ ساله هستم حالا یه خواستگار بهم معرفی شده که ۶۰ ساله هست ولی انگلیس زندگی میکنه یه ازدواج داشته که ۲تا بچه هم داره از خانمش جدا شده اینقدر تو این مدت سختی کشیدم و دلم از دست داداشام و خواهرام خون شده که دلم میخواد برم به جای دور از طرفی هم ۲۰ سال اختلاف سن زیاد هست البته از نظر ظاهری طرف خیلی خوب مونده
خودتو بدبخت میکنی عزیزم میشی کنیز بچه هاش
من باشم میرم
من جات بودم قبول میکردم
او ما گاد انگلیس پولدار هم هست بچه م دیگه ازت نمیخواد
شصت ساله خارج گشته مث سی ساله ماس فکر تیپش ،باهاش صحبت کن ببین چجوره
خوبه به نظرم برو انگلیس عشق و حال
مثلا با یه کارمند ساده چهل و پنج ساله ازدواج کنی فکر میکنی بیشتر خوش میگذره؟
من اگه جات بودم قبول میکردم
ببین طرز فکر و رفتارش چجوریه
فرصت بده بشناسیش اگه دلت میخواد
اشکال ندارع به نظرم برو باهاش اشنا شو ی سریا ۶۰ سالشون ولی معلوم نیست و روحیشون جوون
۱۸ سال تفاوت سنی هم چون هر دو دیگه از اون شر و شور های زیر ۳۰ سال گذشتید اشکال نداره
حالا دوستان نریزید سرم استارتر داره سن و شرایطشو میگه
کامل بشناسش اگه اخلاقش اوکی هست قبول کن حتما
اختلاف سن مهم نیست اگه اخلاق و رفتارش خوبه اگه با بچه هاش مشکلی نداری ازدواج کن بهتر از تنهاییه قطعا
بنطر من روش فکر کن
ولی طرف انگلیسه شناختش سخته
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
