عزیزم باور کن منم مثل توام هر روز من این بی احترامی و بی ارزشی رو میبینم و پیر میشم حتی بمیرم هم به خیالشون نیست
تو تنها نیستی کوچکترین کار اشتباهی ازم سر نزده اما یه بلاهایی سرم اومده که هر روز برمیگردم به گذشتم که چه گناهی کردم که خدا انقدر سر راهم میزاره
یه روزی بیخیالشون میشی
وای تاپیک اولتو تا صفحه سه خوندم و بخدا اشک تو چشمام جمع شد😭😭😭بمیرم برات...ببین من فک کنم اون شخص مریض باشه.چون این کار اصلا عادی نیست.مریضه بخدا
نه چیزی بلد نیستم...دیگه دوست داشتنی واسم نمونده مدتیه بدنمو زخمی میکنم بدون اینکه احساس درد کنم.ولی باعث میشه آروم شم اما دیگه اینم نمیتونه آرومم کنه...از این حرصم میگیره که چقدر همیشه خوبی بقیه رو خواستم و فقط بدی ازشون دریافت کردم
چرا هی خدا خدا میکنی خودت سعی کن تغییر ایجاد کنی
چرا با یه روانشناس صحبت نمیکنی خب اینجوری که داری پیش میری چیزی ازت نمیمونه
منم روزی انقد شکستم که فقط در این فکر بودم که با هیچی تسلی پیدا نمیکنم جز اینکه خودمو آتیش بزنم فکر میکردم با خودم میگفتم فقط درد سوختن میتونه درد روحمو کمتر کنه و باعث بشه که کمی به شکستم فکر نکنم
۴ ماه بخون به هر دری بزن فقط این ۴ ماه بخون و دور شو ازشون منم مثل تو فقط میخونم که دور بشم تا یه نفس بکشم
تا بدونم خدا به جز این خونه و عذابش چیا آفریده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
