سه ماه پیش با یه پسر اشنا شدم که اول فقط رابطمون درحد دوستی بود و اون هم با یه دختر دیگه بود
من بهشعلاقه پیدا کردم و اینو با دوست صمیمیم مطرح کردم
دوستم بدون اینکه بهم بگه . بهش گفته بود که دوسش دارم
فرداش ارسلان بهم گفت عاشقمه
و ازش درباره ی دختری بکه باهاش بود پرسیدم
گفت که ما حتی یه بار هم به هم نگفتیم دوستت دارم . و من اصلا دلم نمیخواد کسی بدونه که ما باهمیم
چون من واقعا تورو دوست دارم
ولی سر یه موضوع خانوادگی مجبور شد حرفاشو پس بگیره و برگرده پیش اون دختره
این ماجرا گذشت تا یه هفته پیش ..که دوستم بهم گفت که اونا باهم کات کردن
برای این ماجرا نه خوشحال بودم و نه ناراحت چون تو این چند وقت خیلی رو خودم کار کرده بودم و دیگه اونقد احساساتی نیستم که هرکسی بتونه اذیتم کنه
دیشب ارسلان بهم پیام داد و ازم خواست باهم حرف بزنیم
حدود 1 ساعت باهم حرف زدیم و اون درباره اینکه من تنها دختری هستم که تو دنیا دوسش داره و حتی رابطشون رو بخاطر من تموم کرده حرف زد و ازم خاست بهش برگردم
و الان نمیدونم باید چیکار کنم