[QUOTE=221363201]این متن مال یه خانومی بود که جواب گرفته بود واقعا بنده خدا مامانمم دستش خیلی خالی شده بود دست تن ...[/QUOT
ببخشید خانوما این قسمت اول این متنه اشتباهی اول تیکه دومشو فرستاده بودم🙏🙏🙏🙏
منم از معجزات زندگیم بگم که هربار یادش میفتم بارها خداروشکر میکنم🥲🥲🥲
پیشاپیش بابت طولانی شدنش عذرخواهی میکنم اما آموزندست شاید برای امثال خودم نورامیدی بشه😍😍😍
من و همسرم هردو پدر نداشتیم من پدرم به رحمت خدارحمته و همسرم پدرومادرشون طلاق گرفتن
خلاصه همسرم خیلی بی پشت و کمک بود و دستشم حسابی خالی،تو عقد بودیم و منم دوس داشتم بعد دوسال و نیم بلاخره عروسی کنیم خیلی اذیت بودیم
اما خب همسرم شرایطشو نداشت
اینقدی که میگفت شاید بدون عروسی بریم سرخونه زندگیمون😔
و منم مثل همه آرزوی عروسی و لباس عروس داشتم👰♀
پس بدون ذره ای انرژی منفی شروع کردم واسه خودم آرزوهامو تو دفتر نوشتن😍
عروسی خوب،خونه خوب،حتی نقاشی کردن لباس عروس دلخواهم و نوشتن تک به تک مشخصات خونه موردعلاقم وسایل شیک خونه😉
و حتی تو این گرونی طلا ،واسه خودم سرویس طلای موردعلاقمم نقاشی کردم😄
و مدام مرورشون میکردم و لذت میبردم😍
که یه بار واسه یه بنده خدایی خوندم خندید و گفت اینا که تو نوشتی مال زنای شوهرپولداره نه تو😏
که چقد دلم شکست🥲 اما اصلااا ناامید نشدم مطمئن بودم خدا کمکم میکنه😍
درکنار اینا چله یاسین هم برداشتم به نیت یه عروسی عالی و رسیدن به آرزوهامون🥰
کم کم شرایط عروسی آماده شد
باورتون نمیشه همون لباس عروس که برای خودم نقاشی کرده بودم رو پیداکردم حتی شیکتر با یه قیمت اجاره خیلیی کم،(که هرکی میدید فکر میکرد حداقل چندمیلیون بابت اجارش دادیم)
همون لوازم شیکی که میخواستم با قیمت خیلی کم پیداکردیم
و همسرم و خانوادش که میگفتن یا تو خونه یه عروسی کوچیک میگیریم یا کلا نمیگیریم😒 حالا یه باغ تالار خیلی شیک پیداکردم با یه قیمت فوق العاده عالی و دقیقاهمون برای روزی که میخواستم روز ازدواج پیامبر رزرو کردیم😍
آرایشگاه عروسم که هزینه هاش فوق العاده بالا بود که یه روز با یکی از دوستام حرف میزدم گفت یه دوستی دارم تو یکی از بهترین آرایشگاهای مشهده باهاش صحبت میکنم باهات راه بیاد،با قیمت خیلییی کم منو تبدیل به عروسک کرد🤩
شد نوبت اجاره خونه 💒
ماشین که نداشتیم همسرم بنده خدا با کلییی خجالت ماشین شوهرخواهراشو قرض میگرفت هرروز دنبال خونه از اینور به اونور😢
با اون پولی که ما داشتیم املاکیا میگفتن یا باید تو یه جا پایین شهر خونه پیدامیشه یا یه خونه قدیمی و درب وداغون😢
همه میگفتن همسرتو اذیت نکن پرتوقع نباش هرجا پیداشد اجاره کنین😒
اما من ایمان قلبی داشتم همون خونه ای که آرزشو دارم پیدامیکنیم و اینو به همه میگفتن من مطمئنننم😍
خلاصه بعد ۶ روز و کلی خستگی یه املاکی رفتیم که میگفت یه خونه با این قیمت میشناسم صاحبش دوست خودمه پسندکردین خیالتون راحت راضیش میکنم کمتر بگیره
توی راه تسبیح برداشتم و مدام ذکر (یا جواد الئمه ادکنی)قربون کرمش بشم، میگفتم
وای از همون اولین نگاه به خونه عاشقش شدم همووونی بود که میخواستم شیییک و تازه ساز😍
همونجا با یه قیمت خیلی عالییی قولنامه کردیم ،به همه گفتم دیدین گفتم پیدامیشه😍هیچکییی باورش نمیشد