بماند یادگاری این بیت های ناب (شب بخیر های شبانه از طرف عشقولی)
همایونم خوشحالم در زندگی ام مردی و عشقی همچو تو دارم ک همیشه ب فکر شاد کردن دلی ک برده ای هستی میبالم ب خود ک تو را دارم
عینکی بودن او راز ظریفی دارد شیر محبوس نباشدهمه را خواهد کشت
کس چو من اگر دیدی برای ماندنت جان داد از او بستان جانش را ولی با او بمان
دزدی بوسه عجب دزدی پرمنفعتی ست ک اگر باز ستانند دو چندان گردد
یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است میله های قفسم را نشمارم چه کنم
کس صحبت آغوش تو شد مرجعمان گفت هر گونه گناهی که محال است حلال است
انقدر بوسیدمش تا خسته شد خسته از بوسیدن پیوسته شد خواست لب بر شکایت بشکفد لب نهادم بر لبش تا بسته شد
شب هایتان با عاشقانه های زیبا