بعد مامانم خودش نزدیک چهارصد میلیون توحسابش بود دراورد داددوتاداداشم ولگردن بخدا بی مسیولیت بی هدف میگه میخوان ماشین بخرن زمین بخرن اونوقت نمیگه این دوسه تادخترم توسخت ترین شرایط زندگی میکنن نمیده نگه به من اینجوری همش زنگ میزنه شام چی گذاشتی چیزی داری براخوردن منم بهش میگم یه چیزی میخوریم بالاخره مشکلمون خورد خوراک نیست مامان بهم میگه مرغ بزار سوپ درست کن میدونه که هیچ پولی نداریم ولی همش اینجوری میگه