آره واقعا
والا من دارم دوتا خواهر
هر دو عامل ناراحتی زندگیم بودن
اولی بزرگتره سر و زبون دارتر بود اما من قیافه ام بهتر بود 3 سال بزرگتره
همش تو بچگی اونو تحویل میگرفتن با من کسی حرف نمیزد خیلی تاثیر داشت تو اعتماد بنفس کم من ...لعنت به همشون
بعدشم مهاجرت کرد و دری به تخته خورد افتاد تو کوزه عسل و چشم همه و توجه همه بهش بود ...بازم حس کمبود داغونم کرد...
گرچه خودم آدم موفقی هستم ول رنج کشیدم رنجی که شاید کسی نفهمید هیچوقت
خواهر کوچیک هم که اومد همه توجه به اون میکردن و پدر ومادرم همه کاری براش کردن
و من واقعا بی کس بودم و هستم
ازشو بدم که نمیاد اما عشق زیادی هم ندارم بهشون
و همون خاطرات باعث شد از بچه دوم بترسم و شرایط خوبی هم داشتم واما نیاوردم
چون لذتی از خواهر داشتن نبردم